به جای توزیع تریاک، اعتیاد را بازتعریف کنید

نیازی به تکرار نیست و همگی در جریان مصوبه کمیسیون قضایی مجلس مبنی بر بازگشت به دوران قبل از انقلاب و توزیع کوپنی تریاک هستید. این اولین بار نیست که اهل تصمیم گرد هم می آیند و برای اولین آسیب اجتماعی ایران آستین بالا می زنند و قطعا آخرین بار هم نخواهد بود. اجازه بدهید برای ورود به بحث از یک تکنیک روانشناسی که در رویکرد متمرکز بر راه حل کاربرد دارد کمک بگیرم. تکنیکی تحت عنوان «معجزه» که روانشناس از مراجع می‌خواهد تصور کند شب خوابیده است و صبح بیدار شده و مساله او حل شده است. حال او باید بگوید اتفاقاتی که انتظار دارد رخ داده باشد کدام است؟

دقیقا این تکنیک را سیاستمداران و تصمیم گیران حوزه اعتیاد کشور نیز باید انجام دهند یعنی آنها تصور کنند امشب سر بر بالین گذاشته و مشکل اعتیاد در کشور حل شده است. انتظار دارند چه اتفاقی افتاده باشد؟ به احتمال زیاد در ابتدا بسیاری از آنها ساده‌ترین پاسخ را انتخاب می کنند یعنی دیگر هیچ معتادی در کشور نباشد! چیزی تقریباً با احتمال نزدیک به صفر و البته غیرممکن چراکه با فرض صفر شدن اعتیاد، دوباره معتادان متولد خواهند شد. اما اگر بخواهند پاسخ منطقی به این تمرین دهند شاید این گزاره را انتخاب کنند «معتادان باری بر دوش جامعه نباشند» یا «اعتیاد موجب پدیدآمدن آسیب های دیگری از جمله بیماری های عفونی، طلاق، جرایم و … نشود».

گمان می کنم پاسخ های ذکر شده آرزوی اکثر فعالان حوزه اعتیاد باشد. اما سوال اساسی اینجاست که چه اقداماتی را باید انجام دهیم تا به این اهداف متصور برسیم؟ فکر می کنم همه موافق باشند که بهبود عملکرد روانی و اجتماعی فرد معتاد نقطه مرکزی هدف گیری ما در همه برنامه های درمان و کاهش آسیب اعتیاد است. بنابراین همه اقدامات باید در این مسیر قرار گیرد اما یک مشکل اساسی در اینجا وجود دارد و آن خود اعتیاد است یا بهتر بگویم تعریف اعتیاد. اکنون تفسیری که از اعتیاد در کشور نهادینه شده است بیشتر آسیب زاست تا ضربه گیر یا بهتر بگویم طردکننده است تا حمایتی. به عنوان مثال اگر امروز در خانواده ای متوجه شوند فرزندشان معتاد است چه اتفاقاتی برای وی و خانواده اش رقم خواهد خورد؟ محله به آن خانواده طور دیگری نگاه می کنند، فرزندشان در محله مافنگی محسوب می شود، برای اشتغال و ازدواج با مشکل مواجه می شود و بسیاری مشکلات کوچک و بزرگ که همه کم و بیش از آن اطلاع داریم.

در حقیقت اکنون با یک سندروم مواجه هستیم که هرچه بیشتر در حوزه اعتیاد تلاش می کنیم کمتر نتیجه می گیریم و این مسئله ناشی از همان تعریف ما از اعتیاد است. واقع بینانه باید پذیرفت که دایره اعتیادی ما بسیار دگم و سخت گیرانه عمل می کند و هر عضو این جامعه به هر دلیلی پایش در این دایره قرار گیرد مجازات سختی در انتظار او خواهد بود که نهایتش عاق جامعه [شما بخوانید طرد] است. به عبارت دیگر نه تنها عملکرد فرد معتاد را بهبود نمی بخشیم بلکه زیست اجتماعی او را به مخاطره انداخته و او به آرامی از جریان اصلی جامعه کنار می رود.

بنابراین توزیع تریاک نیز اگر به مرحله اجرا برسد به نظر می رسد بدون تغییر در مولفه های اصلی بهبود روانی اجتماعی عملکرد معتادان راه به جایی نخواهد برد و مدیریت واقع بینانه ایجاب می کند به جای هدف گذاری در خصوص کاهش سالیانه ۵ درصد نرخ شیوع اعتیاد، ساز و کارهایی را پی ریزی، طراحی و برنامه ریزی کنیم تا معتادان کشور به دلیل نوع عملکرد ما، کارکرد خود را از دست ندهند و بتوانند در جریان اجتماعی جامعه باقی بمانند.

نویسنده: امیر مغنی باشی؛ دانشجوی دکتری مددکاری اجتماعی
منبع: خبرآنلاین

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
Back to top button