جزغاله شده بود؛ شبیه یک زغال بزرگ که قالب تن یک آدم را گرفته باشد. ساعت ۶ صبح روی خود بنزین ریخت و قبل از اینکه کسی به فریادش برسد، خود را طعمه آتش کرد. وقتی نخستین نفر او را کف خیابان نهم ملاشیه پیدا کرد، اثری از پوست و چهره مرد باقی نمانده بود. تا چند دقیقه پیش اما هنوز پدر چهار پسر بود که اکنون یتیم شدهاند و همسر زنی که پس از این، بیوه است. این سرنوشت مردی از اهل ملاشیه است که دلایل خودکشیاش همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است.
به گزارش مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران به نقل از شهروند، این روزها شنیدن خبر چند خودکشی روحیه خوزستانیها را بیش از پیش جریحهدار کرده است. خودکشی و یکی از انواع خشن آن، یعنی خودسوزی بهتازگی در استان، از محدوده خصوصی آدمها بیرون آمده و به خیابانها کشیده شده است تا نام «خودکشی اجتماعی» را به خود بگیرد.
فقر مالی لفته حقیقت ندارد
یکی از بستگان نزدیک لفته سیلاوی فارسی را با لهجه عربی صحبت کرده و حرفهایی که درباره او در فضای مجازی شایع شده است را انکار میکند؛ با دلخوری میگوید: چرا میگویند او در تنگنای مالی بوده؟ لفته آب تصفیه نمیفروخت، این حقیقت ندارد. او از ۱۰ سال پیش دچار بیماری روانی شد و پسرهایش همه نیازهای مالیاش را تأمین میکردند.
وقتی میخواهد شغلی که پسرهای لفته سیلاوی مشغول آن هستند را بازگو کند، کمی مکث میکند و با اکراه حرفش را ادامه میدهد: آنها بنایی میکنند یا آب تصفیه میفروشند، آنها بهخوبی از پدرشان مراقبت میکردند. در اثر یک غفلت کوچک او از فرصت استفاده کرد و خود را آتش زد. دلیل این اتفاق هم نه فقر و فشار مالی بلکه چیز دیگری بوده است. به نظر میآمد او را طلسم کرده باشند.
بیکاری و نقش عمده در افزایش میزان خودکشی
لفته سیلاوی تنها فرد مبتلا به بیماری روانی بین کسانی است که در ملأعام خودکشی کردهاند. در یک مورد دیگر که کمی پیش از آغاز سال ۹۴ روی داد، یونس عساکره که با تنگنای مالی درگیر بود و به شغل دستفروشی مشغول بود به گفته رسانهها، پس از مصادره دکهاش توسط شهرداری خرمشهر، در ساختمان این سازمان، خود را به آتش کشید.
به گفته یکی از نمایندگان سابق مردم خوزستان در مجلس شورای اسلامی، یکی از مهمترین عواملی که در میزان بالای خودکشی نقش عمدهای دارد، بیکاری است.
شکرخدا موسوی با اشاره به درصد بالای خودکشی در استان، مشکلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و شخصی را در این پدیده موثر دانست.
افزایش خودکشی در خوزستان
مهرداد مخملزاده، مدیرکل امور اجتماعی استانداری از افزایش خودکشی در خوزستان خبر داده و اعلام کرده است که در سال ۸۰ به ازای هر ۱۰۰هزار نفر، سه نفر خودکشی میکردند که این آمار در سال ۹۳ به ۷/۵ نفر رسید.
ملاشیه خاستگاه لفته یکی از مناطق محروم حاشیه اهواز است که مطابق آمار رسمی ۶۰هزار نفر جمعیت دارد. این منطقه از خدمات شهری محروم است. روی پیادهروهای آنجا مردان جوانی نشستهاند که نشانههای آمار بیکاری منطقه هستند. بوی زبالههای انباشتهشده در سطح شهر و فاضلاب روباز مشام را آزار میدهد. استاندار طی دیداری از آنجا وعده تغییر و اصلاح آن را داد اما به گفته یکی از اعضای شورایاری آنجا تاکنون همه چیز در حد حرف و شعار باقی مانده است وی میگوید: لفته را کامل میشناختم؛ همیشه پیش من میآمد و از بیکاری و وضع بد اقتصادی خود شاکی بود. بیمار بود و گاهی ناگهان تشنج میکرد.
ملاشیه بیکار در محاصره شرکتها
عقیل سیاحی فکر میکند بیکاری معضلی است که جوانان ملاشیه را در تنگنا قرار داده است. او میگوید: ۷ شرکت صنعتی ملاشیه را محاصره کردهاند. ازجمله آفتهایی که در اینجا هست اشتغال کسانی در این شرکتهاست که خارج از ملاشیه ساکن هستند. جوانان ملاشیه حتی آنهایی که تحصیلات دارند هم بیکار میمانند؛ اما میبینیم در شرکتها، نیروهای کارگری که نیاز به تخصص و سواد ندارند مانند آبدارچی و کارگران ساده هم غیربومی هستند. مطابق گفتههای کارشناسان، دودهایی که توسط شرکتها ایجاد میشود سرطانزا است.
در یک مقاله علمی با عنوان «راهکارهایی در زمینه پیشگیری از خودکشی و اقدام به آن» که در سال ۱۳۸۹ منتشر شده، آمده است که بهطورکلی خودکشی در افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل، در جوانان بیشتر از سایر گروههای سنی و در افراد بیکار بیشتر از افراد شاغل و در افراد بیسواد و کمسواد بیشتر از افراد باسواد دیده میشود. مطابق این تحقیق ثابت شده است که بیکاری بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار، از طرف اجتماعی که توان تأمین موقعیت شغلی برای افراد خود ندارد، تحمیل میشود. استاندار خوزستان این استان را صنعتیترین استان کشور دانست کهدرصد بیکاری در آن بیشتر از دیگر نقاط ایران است؛ بهطوری که در رده دومین استان از لحاظ بیکاری قرار دارد.
غلامرضا شریعتی یکی از دلایل عقبماندن استان و بالا بودن نرخ بیکاری را اجرانکردن طرحهای صنایع متوسط و پاییندستی اعلام کرده است.
بحران اقتصادی، افزایش خودکشی
داریوش گلستانی، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره دلایل ارتکاب خودکشی میگوید: «تعلقات و پیوندها در جامعه در حال گذار سست است و منجر به افزایش ناهنجاری اجتماعی و ازجمله خودکشی در جامعه میشود. منظور از سستشدن پیوندهای اجتماعی که منجر به افزایش خودکشی میشود آن است که شبکههای خانوادگی و بستگان و نزدیکان نتوانند برای رفع مشکلات فرد اقدام موثری کنند. کسانی که بیماری روانی دارند، مسلما پتانسیل خودکشی بیشتری دارند.»
او با اشاره به ازدیاد میزان خودکشی در هنگام بحران و رشد و شکوفایی اقتصادی میافزاید: «اما در بحران اقتصادی میزان خودکشی بسیار افزایش پیدا میکند. در چنین مواقعی افراد در رسیدن به خواستهها و نیازهای خود احساس ناتوانی میکنند. برای یک مرد که جامعه او را بهعنوان نانآور تعریف کرده است و توقع تأمین نیازهای اقتصادی خانواده از او هست، هنگامی که از نظر اقتصادی احساس ناامنی کند، افزون بر اینکه احساس میکند نمیتواند نقش خود را بهدرستی ایفا کند احساس بیارزشی میکند و احتمال خودکشی در چنین فردی بالا میرود.
وی میافزاید: «در شرایط بحرانی که جامعهشناسان به آن آشفتگی اجتماعی میگویند، خودکشی فردگرایانه افزایش مییابد.»
دورکیم بهعنوان پدر جامعهشناسی خودکشی معتقد است که مهمترین عامل در خودکشی یکپارچگی اجتماعی است؛ یکپارچگی اگر افزایش یابد، خودکشی از نوع دیگرخواهانه که فرد جان خود را فدای منافع جامعه میکند، افزایش مییابد و اگر یکپارچگی کم شود، فرد احساس رهاشدگی، تنهایی و از خودبیگانگی میکند و این بحرانها زمینه را فراهم میکند تا فرد به نوعی تصمیم نهایی را برای خودکشی بگیرد.
گلستانی درباره سرایت خودکشی از فردی به فرد دیگر بیان میکند: «جان انسان خیلی مهمتر از آن است که منجر به چنین سرایتی شود. شاید روشی خاص برای خودکشی سرایت کند، مثلا نوعی که فرد میخواهد به زندگی خود پایان دهد برای مدتی در یک جایی مثلا از نوع خودسوزی رایج شود، اما عمدتا خودکشی مسری نیست این فرضیه تاکنون رد شده است.»
این استاد جامعهشناسی درباره راههایی که میزان خودکشی را کاهش میدهد، میگوید: یک سطح مربوط به تصمیمات کلان است. بهبود وضع اقتصادی طبیعتا در کاهش این پدیده تأثیرگذار است. در سطح خرد و استانی هم ستاد مدیریت بحران با همفکری سایر دستگاهها باید دلایل افزایش میزان خودکشی در استان را شناسایی و ارزیابی کند. همچنین افرادی که احتمال ارتکاب خودکشی بین آنها زیاد است را شناسایی کند و زمینه ارتکاب به خودکشی در بین آنها را کاهش دهد. با توجه به اینکه نرخ بیکاری بهشدت افزایش پیدا کرده است و فشار بسیاری بر جامعه بهویژه جوانان وارد میکند، این بهعنوان یکی از دلایل باید مدنظر قرار بگیرد و جهت رفع آن اقدام شود؛ از آنجا که خوزستان به خودی خود استان ثروتمند و درآمدزایی است، فقر و بیکاری موجود منجر به ایجاد احساس تبعیض بین شهروندان آن میشود.
او در پایان اظهار میکند: علم و آگاهی نسبت به یک پدیده بهتر از پردهپوشی و پنهان کردن آن است، چنین مواردی باید مطرح شوند تا جامعه متوجه شود و در جهت حل و رفع آن گامی بردارد. مطرح نکردن آن در سطح جامعه تنها پاک کردن صورت مسأله است؛ وقتی مطرح نشود، مسلما برای آن راهحلی هم پیدا نمیشود.
مدیرکل امور اجتماعی استانداری که پیش از این از افزایش میزان خودکشی در خوزستان خبر داده بود، اقدامات در دست اجرا برای کاهش میزان خودکشی را اینچنین برای «شهروند» توضیح میدهد: با توجه به اینکه ستاد سازماندهی و مدیریت آسیبهای اجتماعی به ریاست استاندار، بهتازگی تشکیل شده است، کمیتهای نیز به نام «کمیته خودکشی» به ریاست معاونت بهداشت و درمان شکل گرفته که موظف شده وضع خودکشی در خوزستان را پهنهبندی کند.
مهرداد مخملزاده میگوید: «در این کمیته براساس توزیع جغرافیایی نوع خودکشیها مشخص میشود. سال ۱۳۹۳ چند برنامه به همراه معاونت بهداشتی در مسجدسلیمان به دلیل افزایش میزان خودکشی در این سال اجرا کردیم که شامل برنامههای آموزشی، علمی و مداخله درمانی بود. به خانوادههای آسیبدیده نیز آموزشهایی ارایه کردیم به این امید که میزان خودکشی در این شهرستان کاهش یابد. قرار است برنامههای مشابه این برنامه در سایر نقاط استان انجام شود.»
او خودکشیهایی که در ملأعام در خوزستان رخ داده را مورد میداند: «معاونت بهداشت و درمان این نوع از خودکشی را باید به صورت موردی بررسی کند تا مشخص شود که اینگونه موارد که روی میدهد، دلیلش چیست؟ اما یک عامل را نمیتوان بهعنوان عامل تعیینکننده به همه خودکشیها تسری داد. کمیته خودکشی بهتازگی تشکیل شده است و در حال برنامهریزی و هماهنگی است. چون این آسیب یک مورد مهم و بااهمیت، جزو آسیبهایی قرار گرفته که حتما به آن پرداخته خواهد شد؛ هر چند حتی از طرف وزارت کشور رسیدگی به آن برای ما تکلیف نشده است؛ اما علاقهمند بودیم اقدامی در این زمینه انجام دهیم.»
به گفته او برنامههایی برای جلوگیری از خودکشی در دست مسئولان است. «آمار این آسیب اجتماعی در شهرهای بزرگ و شهرهایی که بافت سنتی دارند، بیشتر است؛ علل آن هم چندگانه است بخشهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مانند: خانواده، جامعه، بیکاری، سرخوردگی همچنین اختلالات روانی و عاطفی در رخ دادن آن تأثیر دارد. البته باید به این نکته توجه کرد که اگر هم برای آن برنامهریزی شود، معمولا در درازمدت نتیجه میدهد چون معمولا ترمیم آسیبهای اجتماعی زمانبر است.»
تحقیق علمی دیگر به نام «تمایزات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی مناطق کشور مطالعه نرخ بیکاری و میزان خودکشی» که طی سالهای ۱۳۸۹-۱۳۸۶ صورت گرفت، نشان داد رابطه مثبت و معنیداری بین میزان خودکشی و نرخ بیکاری در مناطق کشور وجود دارد. بر این اساس و از نظر سیاستگذاری، اگرچه نمیتوان تمامی دلایل خودکشی مناطق را با نرخ بیکاری آنها تبیین کرد، اما رابطه میان بیکاری و میزان خودکشی نیز رابطهای غیر قابل انکار است و سیاستهای اقتصادی نباید تمایزات منطقهای در نرخ بیکاری را به فراموشی سپارد.
108 خواندن این مطلب 7 دقیقه زمان میبرد