بحران ها و حقوق آسیب دیدگان
حق در اصطلاح به معنی راست و درست و آنچه که فرد یا پدیده ای سزاوار آن است تعریف شده است و دارای اقسام مختلفی نظیر حقوق شهروندی، حق برخورداری از آزادی بیان، انتخاب مذهب، برابری، تامین اجتماعی و … است. حقوق شهروندی نیز که یکی از ابعاد حقوق محسوب می شود دارای اقسام مختلفی نظیر حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حفظ کرامت انسانی، حق داوری و گواهی دادن و … می باشد.
عموم افراد و آسیب دیدگان اجتماعی در جامعه از حقوق برابری برخوردارند. لذا حوادثی نظیر بروز بحران طبیعی و اجتماعی و یا درگیر شدن در آسیب های اجتماعی نمی تواند مانع از استیفای حقوق و یا نقض آن گردد. در هر شرایطی می بایستی به تضمین حفظ کرامت انسانی و شان آنها پرداخت.
یکی از مواردی که ممکن است حق نادیده گرفته شده و یا نسبت به آن کم توجهی شود به هنگام بروز بحران های طبیعی نظیر سیل، زلزله، طوفان و یا بحران های اجتماعی نظیر تورم، بیکاری و شرایط نامناسب اقتصادی است. در چنین شرایطی به دلیل عملکرد نیروهای نظارتی اجتماعی و تاثیرات روانی و پیامدهای اجتماعی ناشی از بحران، ممکن است که حقوق آسیب دیدگان نادیده گرفته شود. یکی از مصدایق این امر به تهیه ی فیلم و عکس از افرادی بر می گردد که آسیب دیده اند.
زلزله ای که اخیراً در کرمانشاه اتفاق افتاد و به فوت و زخمی شدن شمار قابل توجهی از هم وطنانمان منجر گردید، علاوه بر اینکه باعث سوگ بسیاری در بین مردم سراسر کشور شد، حاوی درس های اخلاقی و اجتماعی زیادی نیز هست که مطالعه ی آنها اهمیت بسیاری دارد. در واقع شرایط محیطی، روابط اجتماعی حاکم در این منطقه، تعدد گروههای امدادرسان و سوء مدیریت حاکم بر آن حاوی درس های زیادی است که باید ماهها و سال ها به آن پرداخته و مورد مطالعه قرار بگیرد. لذا این پدیده همانند منشوری است که از زوایای مختلفی باید به آن پرداخت.
تاکنون مباحث زیادی در خصوص نحوه ی مدیریت زلزله، اقدامات مردمی و میزان و حجم کمک های ارسالی ارایه شده است که قصد پرداختن به آن را ندارم اما موضوعی که به نظر می رسد از نظر حرفه ای قابل بحث و بررسی باشد نحوه ی مستندسازی(تهیه ی عکس و فیلم) از شرایط مردم منطقه و حجم آسیب و خسارت هایی است که توسط خبرنگاران و امدادگران (اعم از افراد داوطلب، کارشناسان روان شناس و مددکاران اجتماعی، بازیگران، ورزشکاران و …) در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منعکس شده است. تهیه ی فیلم و عکس از رنج های مردم منطقه و مشکلات آنها می تواند در جلب کمک های مادی و فکری به منظور کاهش حجم آسیب ها و بازسازی منطقه موثر باشد. اما هنگامی که اصول حرفه ای رعایت نشود باعث پیامدهای طولانی مدتی خواهد بود که به مراتب آسیب ها و خسارت های روانی و اجتماعی زیادی در پی خواهد داشت. به عنوان مثال در عکس برداری و فیلم برداری از مردم و یا کمک های اهدا شده کرامت، شخصیت و شان انسانی حفظ نشده است و در کمتر گزارشی شاهد عدم به تصویر کشیدن چهره و هویت افراد آسیب دیده هستیم. یکی از اصول مهم در تهیه ی گزارش ها، حفظ رازداری حرفه ای است. به عبارت دیگر، هویت فرد (اعم از چهره، نام و هویت شناسنامه ای او) کاملاً محرمانه باقی بماند. این امر از ابتدایی ترین حقوق هر انسانی محسوب می شود که عمدتاً نادیده گرفته شده است. موضوع دردناک تر آن است که این امر عموماً توسط متخصصین و افراد حرفه ای نیز نادیده گرفته شده و یا به آن بی توجه بوده اند. بسیاری از کودکانی که در عکس ها به تصویر کشیده شده اند و یا زنان و مردانی که کمک هایی را دریافت نموده اند انسان های شریفی هستند که نه از روی نیاز، بلکه به دلایل بحران طبیعی همه ی اموال و دارایی خویش را از دست داده اند و برای حفظ بقا، مجبور به دریافت کمک و یاری گرفتن از همنوعانشان شده اند. ارایه کمک، امری پسندیده است اما هنگامی که این امر با ترحم صورت پذیرفته و در کنار آن عکس یادگاری گرفته و در فضای مجازی منتشر گردد حاوی چه مفهومی خواهد بود؟ به اعتقاد من، سیمای زشت کمک به همنوع در چنین شرایطی خود را نشان می دهد و این امر پسندیده تبدیل به منت بر دریافت کنندگان کمک و حمایت می شود. روابط کمک کننده و دریافت کننده ی کمک دیگر یک دو طرفه و هم سطح نیست. بلکه تبدیل به یک ارتباط ارباب – رعیتی میگردد. مددجویان نیازمند، کمک دریافت می نمایند و در مقابل هویت آنها خریداری و سپس به حراج گذاشته می شود. از کودکانی که در شرایط بحران عکس گرفته شده و بدون اخذ اجازه ی والدین شان در فضای مجازی پخش گردیده است روزی بزرگ خواهند شد و ممکن است که علاقه مند نباشند که هیچ فردی از هویت آنها مطلع باشد. اما عکس های موجود در فضای مجازی نه تنها افشا کننده ی هویت آنها خواهد بود بلکه راه را برای سوء استفاده ی های آتی نیز باز خواهد گذاشت. این کودکان که بزرگ شده اند ممکن است به همین دلیل دچار بحران های روانی شوند. گاهی به یاد آوردن خاطرات آن روزها نیز کابوسی وحشتناک برای آنها در پی خواهد داشت.
کودکان، زنان، جوانان و بزرگسالانی که به دلیل زلزله آسیب دیده و متحمل مشکلات روانی و اجتماعی عدیده ای شده اند خوشحال نیستند. چه اصراری است که در تصاویر و در قبال خدماتی که به آنها ارایه شده است خوشحال و خندان به تصویر کشیده شوند؟ به اعتقاد من این امر سوء استفاده از احساسات و شرایط دشوار این کودکان و مردمی است که در اوج بحران به دنبال دریافت کمک هایی به منظور ” بقای خویشند”. پرسش مهمی که وجود دارد این است که از چند درصد این افراد اجازه گرفته شده است که عکس های آنها در فضای مجازی و اینترنت پخش گردد و آنها بدون احساس اضطرار، نسبت به آن رضایت داشته باشند؟
به عنوان یک اصل اخلاقی و حرفه ای تلاش کنیم که خدمت صادقانه ای ارایه دهیم. مردم دردمند را سوژه ی عکس ها و فیلم هایمان قرار ندهیم. افراد نیازمند را همانگونه که هستند بپذیریم. فضای مجازی محیط امنی برای ارایه گزارش و انتشار تصاویر نیازمندان نیست. لذا با پایبندی به اصول حرفه ای و اخلاقی کرامت مددجویان حفظ شود. در پایان پیشنهاد می گردد که منشور حقوق مددجویان در بلایا تهیه و اجرا گردد.
نویسنده: سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی و دانشجوی دکتری جامعه شناسی
انتشاریافته در مجموعه تخصصی مددکاری اجتماعی ایرانیان