علل پیدایش مددکاری اجتماعی نُوین در ایران چیست؟
سالهاست تعدادی از همکاران مددکار اجتماعی با استناد به تجارب صنفی و سازمانی مختلف و طی همفکری ها، نشست های تخصصی و بررسی ها و تحقیقات بعمل آمده، در حال مطالعه در مسیر تعریف، تدوین و شناسایی مولفه های نُوین مددکاری اجتماعی که متناسب با نیازهای روز جامعه تخصصی مددکاران اجتماعی و همچنین جامعه هدفشان باشند هستند، لذا با مدنظر قرار دادن رسالت واقعی وبسایت مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران در خصوص انعکاس فعالیتها و اقدامات تخصصی مددکاران اجتماعی از سرتاسر کشور (فارغ از جایگاه شغلی و سازمانی آنان)، به اسناد و مدارک پژوهشی این همکاران دسترسی یافته ایم و بصورت سریالی مطالب گردآوری شده توسط این همکاران را با هدف رونمایی از این مبحث و آشنایی جامعه مددکاری اجتماعی با نوع نگاه این همکاران محقق در حوزه مددکاری اجتماعی نُوین منعکس خواهیم کرد. در این بخش به علل پیدایش مددکاری اجتماعی نُوین در ایران، از نگاه سه تن از مددکاران اجتماعی که عبارتند از آقایان جبارزاده و سرابی و همچنین خانم پرمحمدی آذر خواهیم پرداخت.
علل پیدایش مددکاری اجتماعی نوین در ایران؟
تغییرات سریع اجتماعی و منسوخ شدن متدهای گذشته – رشد افکار اجتماعی و تسهیل در دستیابی به اطلاعات – کارکرد سنتی مددکاری اجتماعی کهن – افزایش کانالهای ارتباطی در جامعه – پیشرفت در احساس نیاز انسانها – ناتوانی مددکاران اجتماعی در ارائه خدمات به دلیل فقر راهکارهای کاربردی – آسیبهای اجتماعی نو پدید اجتماعی- به بیراهه کشیده شدن حرفه مددکاری اجتماعی از رسالت اصلی خویش – ایستایی و رکود اساتید مددکاری اجتماعی – کم تحرکی طولانی مدت در حرفه مددکاری اجتماعی– جهل مددکاران اجتماعی– نیاز به یک رُنسانس یا تجدید حیات در حرفه مددکاری اجتماعی– بی اعتمادی سازمانها و نهادها از حرفه مددکاری اجتماعی و حذف تدریجی آن – رقابت علوم رفتاری در فروش خدمات اجتماعی و بازماندن حرفه مددکاری اجتماعی در رقابت- کم سوادی و کم تجربگی مددکاران اجتماعی– بی اعتمادی مراجعین به خدمات مددکاری اجتماعی و موفقیت سایر علوم در این حوزه – ضعف در اقدام اجتماعی مددکاری – فقدان اعتماد به نفس مددکاران اجتماعی– به دام افتادن مددکاران اجتماعی در امور خیریه و فاصله گرفتن از علم و اندیشه های جدید- فقدان مرزبندی با سایر علوم – شکاف بین مددکاری اجتماعی در عمل با دانشگاه – اسطوره سازی بی دلیل- رایگان بودن خدمات مددکاری اجتماعی و واتبستگی آن به بخشهای دولتی – کوبیدن و برخورد تند با منتقدین مددکاری اجتماعی – نبود استاندارد لازم و سهولت ورود افراد غیر تخصصی در این حرفه – فقدان دانش افزایی در مقاطع ارشد و دکترا – اشغال پست های مددکاری اجتماعی توسط غیر مددکار – زمان طبیعی تغییر –
مددکاری فعلی از توسعه عقب مانده و گذشته از به بردگی گزفتن توسط سایر علوم و سازمانهای مفلوک نتوانسته کمکی به افراد جامعه بکند. این عقب ماندگی در حقیقت هم نرم افزاری است هم سخت افزاری. یعنی هم از نظر محتوای مددکاری اجتماعی و هم از نظر مدیران و گردانندگان حرفه. مددکاری نُوین از بسیاری از علوم بهره می گیرد اما ترکیب و موجودیت جدیدی را می سازد که او را از هر علم دیگر متمایز می کند.
جامعه به نسبت پنجاه سال پیش تغییر کرده است.
نگاهی به علل پیدایش مددکاری اجتماعی کهن
فقر، وجود آسیب دیدگان اجتماعی، وجود جامعه سنتی و محدود بودن تعاملات اجتماعی، نبود کانال ارتباطی موثر، نبود متولی متخصص، وارد شدن جوامع به عصر صنعتی، پیچیده شدن تعاملات انسانی، تغییر شرایط زندگی که باعث افزایش نسبی جمعیت همراه بود بطور طبیعی نیاز به تولد علمی جدید بوده لذا زایش تولد مددکاری نوین هم به همین شکل انجام شد.
نقاط ضعف مددکاری اجتماعی کهن در اصول
پذیرش، آیا یک پزشک یا وکیل یا روانشناس در پذیرش افراد فرق می گذارد و قومیت و مذهب و نژاد و … در پذیرش یا عدم پذیرش نقش دارد؟ فردیت، آیا در علوم دیگر تشخیص فردی لحاظ نمی شود؟ رازداری صفر و یک است. اما در مددکاری وقتی مددکار تشخیص بدهدمی تواند به خانواده، وکیل یا دادستان بگوید این رازداری نیست. امروزه در بسیاری از علوم اسناد شخصی محرمانه است. البته صفر و صد خیلی معقولانه هم به نظر نمی رسد فرضا کنید مراجعه کننده شما آدم ربایی کرده یا قصد آنرا دارد. لذا خیلی نمی شود رازداری نمود و مشروط است. رابطه حرفه ای، مگر در اینکه رابطه پزشک و بیمار یا معلم و دانش آموز و وکیل و موکل رابطه غیر حرفه ای است؟ فراموش نکنیم این اصول البته زمانی طراحی شده که خدمات ارائه شده کاملا سنتی و غیر حرفه ای بوده لذا نیاز به اصولی بوده که در حال حاضر تحصیلکرده مددکاری اجتماعی به آن نیازی ندارد. در خصوص اصل خود آگاهی هم می توان بر عدم ضرورت آن استدلال کرد. همچنانکه اصلی برای مهندس معماری تعیین نشده که فنون معماری را بلد باشد! یا وکیل حقوق بداند. آگاهی بر ویژ گیهای روانشناختی خود مددکار هم طی دوره آموزشی فراهم می گردد. اصل مشارکت می تواند باشد. این اصول بغیر از مشارکت می تواند بعنوان ارزشهای مددکاری اجتماعی مطرح شود. و همینطور جزء عمومیتهای علوم رفتاری و انسانی است. آیا مددکار اجتماعی باید به سراغ مددجو برود یا مددجو به سراغ مددکار اجتماعی؟ قابل بررسی است. بهترین کلید واژه مددکاری اجتماعی کهن قادر سازی است مفهومی که باید به مددکاری اجتماعی نُوین منتقل شود. مشارکت، اصول ۶ گانه بعنوان ارزشهای مددکاری، رفاه اجتماعی، مددکاری فردی گروهی و جامعه ای، اقدام اجتماعی برنامه ریزی اجتماعی، مدیریت اجتماعی و رفاه اجتماعی را می توان از کُهن به نوین منتقل کرد.
منبع: مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران