افزایش آمار کودکان کار در ایران | قربانیان فقر …

کودکان کار ۲ میلیون کودک در ایران کارگری می‌کنند و ۳۰ درصد کودکان کار به مدرسه نمی روند.

به گزارش وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵، روزنامه شهروند در گزارشی نوشت: دیده نمی شود، زیر کوه بزرگی که بر دوش دارد، پنهان است. کیسه بزرگ خاکستری رنگ اجازه نمی دهد، دیده شود. او همیشه زیر این کیسه بزرگ پنهان است، شانس می‌داشت، یک چرخ دستی را هل می‌داد تا کیسه بزرگ دیگر روی دوشش نباشد، اما او از این شانس هم محروم است. کیسه بزرگ با هر خیابانی که طی می‌کند، بزرگ و بزرگ تر می‌شود و او زیر سنگینی اش خم تر. کیسه را که کنار بگذارد، شاید سنش دو رقمی باشد. شاید تازه دو تا یک برای نشان دادن سنش کنار هم نشسته باشند و شاید هم نه.
چراغ که قرمز می‌شود، پشت خط سفید یک به یک خودروها صف می‌کشند. ۳۰، ۲۹، ۲۸ و… ثانیه شمار پایین می‌آید و زمان زیادی برای پول درآوردن نیست. هجوم می‌آورند، یکی دستمالی در دست دارد و می‌خواهد با قدی که نمی‌رسد، شیشه خودروها را دستمال بکشد. آن یکی چهار جعبه دستمال کاغذی را به زور در بغلش جا داده و یکی دیگر، بطری خالی آب معدنی در دست دارد که داخلش پر از اسپند است و در دست دیگرش ذغال گردانی که با دست درست شده. بین خودروها می‌چرخند و یک به یک راننده‌ها و سرنشینان را نگاه می‌کنند، به امید اینکه کسی دستش در جیبی فرو رود.
آنها هر روز تعدادشان بیشتر می‌شود. در گذشته ای نه چندان دور اگر در هر محله یا کوی و برزنی، یکی یا دو کودک با گونی‌های بزرگ دیده می‌شد، حالا چندین کودک دیده می‌شود. کمی پیش ترها اگر در هر چهارراه چند کودک سرگردان بودند و با هر چراغی که قرمز میشد می‌دویدند تا به چراغ برسند، حالا سر هر چهاراهی، کودکان تقسیم شده اند و انقدر تعدادشان زیاد است که دیگر به دویدن نیازی ندارند. آنطور که نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان، می‌گوید، «علیرغم آنکه در سطح جهان آمار کودکان کار رو به کاهش بوده اما در ایران به دلیل شرایط اقتصادی حاکم، شاهد افزایش تعداد کودکان کار هستیم.»
آنها نان آوران خانه هستند. اگر خانه و کاشانه ای هم نباشد، نان آوران زندگی خود هستند. کمک خرج پدری که نمی تواند با حداقل حقوقی که هر ماه می‌گیرد، اجاره خانه، خرج زندگی و هزینه‌های تحصیل را پرداخت کند. «تا زمانی که ساختارهای اقتصادی کشور اصلاح نشوند و تا فقر ریشه کن نشود، این روند ادامه خواهد داشت.» این را طاهره پژوهش به ایسنا می‌گوید، نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کار کودکان. «زمانی که حداقل دستمزد یک کارگر ۸۰۰ هزار تومان است، درحالیکه قیمت اجاره خانه‌ها سر به فلک می‌زند، با یک محاسبه سرانگشتی می‌توان فهمید که با این میزان حقوق و دستمزد حتی نمی‌توان یک سرپناه مناسب داشت و از حداقل‌ها بهره‌مند بود؛ به این ترتیب وقتی از اوضاع اقتصادی نابسامان‌مان آگاه نیستیم و ساختارهای غلط را اصلاح نمی‌کنیم؛ عجیب نیست که در آیین نامه هایمان مدعی آن شویم که با پرداخت ماهیانه ۵۰ هزارتومان به هر کودک کار می‌توان آنان را به چرخه تحصیل برگردانده و از رشد این معضل در کشور جلوگیری کرد! چنانچه بخواهیم کودکی را از چرخه تولید خارج کنیم، باید درک صحیحی از شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور داشته باشیم.»

حال بد اقتصاد کشور و شکاف درآمد و هزینه هایی که روز به روز هم بیشتر می‌شود، حالا تعداد کودکان کار را به شکل قابل توجهی افزایش داده. آمارهای رسمی از تعداد کودکان کار وجود ندارد، آخرین آمار مربوط به مرکز آمار است که سال ۸۵ منتشر و اعلام کرد که «یک میلیون و ۷۰۰ هزار کودک در ایران به صورت مستقیم درگیر کار هستند.» اما آمارهای غیررسمی گاهی تند می‌شوند و خبر از کارگر بودن چند میلیون کودک حکایت می‌کنند، نه یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر. ثریا عزیز پناه، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان و فعال کودک، از بالا رفتن تعداد کودکان کار، نگران است. او اما افزایش این کودکان را به وضعیت معیشت مردم، گره می‌زند و به «شهروند» می‌گوید:« ما در کشور با دو مقوله در ارتباط با کار کودکان مواجه هستیم، یکی از عمده ترن آنها وضعیت معیشت مردم است، موضوعی که دست اندرکاران و سیاست گذاران، بارها به آن اشاره کرده اند، ما زمانیکه می‌گوییم دچار ریزش تحصیلی هستیم، یا می‌گوییم چهار میلیون دانش آموز ترک تحصیل کرده اند، به این معنی است که خیلی از این افراد وارد بازار کار شده اند، هر چند یک بررسی علمی در این زمینه انجام نشده اما مشخص است که این کودکان از پشت نیمکت مدرسه ها، به سمت چهارراه‌ها برای دستفروشی، یا کارگاه‌های زیرزمینی برای کارهای سخت پرتاب می‌شوند، ما خیلی از آنها را کنار سطل‌های مکانیزه می‌بینیم که در حال جمع کردن ضایعات و پلاستیک هستند. اینها همان کودکانی هستند که باید در مدرسه درس می‌خواندند.»

او ادامه می‌دهد:« شرایط سخت اقتصادی، وضعیتی که با تورم و سقوط قیمت نفت ایجاد شده، منجر شده تا دهک‌های پایین جامعه، کودکانشان را از سیستم آموزشی خارج کنند و آنها را به کارگاه‌ها و خیابان‌ها بفرستند، این تقصیر خانواده‌ها نیست.»

این فعال حقوق کودک، به کار کودکان مهاجر در کشور هم اشاره می‌کند:« ما اکنون با مشکل کودکان مهاجر و پناهنده مواجه هستیم، کسانی که به طور غیررسمی از کشورهای همجوار بویژه افغانستان وارد کشور می‌شوند، آنها به قصد کار می‌آیند و می‌خواهند به معیشت خانواده هایشان کمک کنند اما به دلیل نداشتن کوچکترین اوراق هویتی، در دشوارترین شرایط و بدترین مکان ها، مشغول به فعالیت می‌شوند، متاسفانه برخی از دستگاه‌ها از جمله شهرداری آنها را به کار می‌گیرند، ما خیلی از این کودکان را در حال جمع آوری زباله زیر گونی‌های بزرگی که چندین برابر وزن خودشان، وزن دارد، می‌بینیم.»

عزیزپناه، کار کودکان مهاجر در کشور را مقوله پنهانی توصیف می‌کند که به آن توجه زیادی نمی‌شود:« ما ۳۰ سال است که با موج مهاجران افغان مواجه هستیم پس چه زمانی می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم، چه زمانی می‌خواهیم شرایط کار این کودکان را تغییر و متوقف کنیم، همه اینها در شرایطی است که ایران عضو کنوانسیون منع کار کودک است، کنوانسیونی که تاکید می‌کند، بکارگیری کودک در تفکیک و جمع آوری زباله، در ساخت و ساز، در کوره پس خانه، در مکان‌های پرسر و صدا، در کارهای شبانه و خطرناک و … ممنوع است.»

برخی گزارش‌های غیررسمی می‌گویند که حدود ۳۰ درصد کودکان کار را افرادی تشکیل می‌دهند که به مدرسه نمی روند. او می‌گوید:« چرا کودکان ما به جای حضور در مدارس و نشستن پشت نیمکت‌ها، در حال دستفروشی و بنایی و کار در مزارع هستند، دیدن این کودکان نیاز به یک اراده دارد، ما باید وجود این کودکان را بپذیریم، کنوانسیون منع کار کودک از ۱۲ ژوئن سال ۲۰۰۱، از سوی سازمان جهانی کار، این موضوعات را پیگیری می‌کند، آنها از همان سال تمام اشکال مشقت بار کار کودکان را رصد می‌کنند و کشورهای عضو را موظف کرده تا در این زمینه نظارت دقیق داشته باشند.»

به گفته این فعال حقوق کودک، قانون کار، مشاغل خانگی را از شمول نظارت خارج کرده، این در حالی است که خیلی از این کودکان در همین مشاغل خانگی، به بدترین شکل مشغول کار هستند، دولت باید تنگنای خانواده‌ها را بپذیرد، یکی از آنها هم ورود به معیشت خانواده هاست، چرا که وقتی معیشت به خطر می‌افتد، اولین محرومیت‌ها شامل حال کودکان می‌شود و کودک را از آموزش، تحصیل، بهداشت و … محروم می‌کند. اینها همه چرخه فقر را سرعت می‌بخشند. این عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان به آمار حاشیه نشینی که از سوی وزیر کشور اعلام شده، اشاره می‌کند:« وزیر کشور می‌گوید ما ۱۱ میلیون حاشیه نشین داریم، از آن طرف می‌گویند ۱۰ میلیون بی‌سواد مطلق در کشور وجود دارد، از آن طرف آمارهای بانک از وضعیت معیشت مردم را در کنار بیکاری قرار دهیم، آنچه به دست می‌آید، چاله‌هایی است که با کار کودکان پر می‌شوند.»

او از اینکه در برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه به کار کودک توجهی نشده، گلایه می‌کند:« متاسفانه در برنامه ششم توسعه هم به صورت مشخص محرومیت کودکان در نظر گرفته نشده است.»

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
Back to top button