افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات دیگران
مروری کوتاه به نتایج برخی تحقیقات در مورد جنبه های اجتماعی مدیریت احساسات
افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات
تحقیقات در مورد جنبه اجتماعی مدیریت احساسات نشان می دهد که چه چیزی متمایز در مورد آن وجود دارد – و مزایای آن برای همه افراد درگیر چه می باشد؟
Are emotionally resilient people also skilled at soothing others
افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات: همه ما احساسات را تجربه می کنیم، اما مطمئناً همه آنها را به یک شکل مدیریت نمی کنیم. برخی افراد حساس هستند و در فراز و نشیب های مکرر سوار می شوند. در مقابل، دیگران دارای پوستی ضخیم و خُلق و خوی یکنواخت هستند. در اصطلاح روانشناختی، آنها در تنظیم هیجانی مهارت بالایی دارند. شاید بتوانید به دوستان، خانواده یا همکارانی در زندگی خود فکر کنید که با این توصیف مطابقت دارند. افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات
در عین حال، یک جنبه اجتماعی برای مدیریت احساسات وجود دارد. بسیاری از ما دوستان یا خویشاوندانی داریم که قادر به ارائه حمایت عاطفی ثابت هستند. وقتی ناراحتیم، استرس داریم یا احساس غمگینی می کنیم، اینها کسانی هستند که شانه ای برای گریه کردن به آنها پیشنهاد می کنند. آنها در کمک به ما برای بازیابی دیدگاه و بازگشت به حالت یکنواخت ماهر هستند.
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که این گروه ها – افرادی که می توانند احساسات خود را به خوبی مدیریت کنند و کسانی که در حمایت از دیگران مهارت دارند – در واقع همان افراد هستند؟ پاسخ میتواند بر این موضوع که برای کمک به چه کسی مراجعه میکنیم، و اینکه چگونه خودمان را میبینیم و اینکه آیا برای حضور در کنار دیگران مجهز هستیم یا خیر، تأثیر داشته باشد.افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات
“مطمئنم اگر از برخی افراد در این مورد سوال می کردید… آنها می گفتند، “خب، البته، من این شخص را می شناسم که در کمک به دیگران واقعاً عالی است، اما شاید در تنظیم احساسات خود به آن خوبی نباشد” یا، ” مدیر یک آزمایشگاه احساسات و خودتنظیمی در دانشگاه میگوید: «من این شخص را میشناسم که در هر دو فوقالعاده است. “اما نکته دوست داشتنی در مورد علم این است که به ما کمک می کند این شهودها را کنار بگذاریم و این چیزها را تا حد امکان عینی مطالعه کنیم.”
توانایی مدیریت احساسات خود از دیرباز به عنوان یکی از مهمترین جنبه های شخصیت شناخته شده است. گفته می شود افرادی که احساسات پایدارتری دارند و تاب آورتر هستند، روان رنجورخویی پایینی دارند – و تمایل دارند از مزایای زیادی در زندگی برخوردار شوند، از جمله سلامت جسمانی بهتر و خطر کمتر افسردگی و اضطراب.
شرکتکنندگانی که بهتر میتوانستند احساسات خود را تنظیم کنند، در کمک به دیگران برای مدیریت احساساتشان مهارت بیشتری نداشتند.
محققان استراتژیهای مختلفی را که افراد برای تنظیم احساسات خود استفاده میکنند، مانند حواسپرتی یا ارزیابی مجدد (بازنگری مشکلات در یک نور مثبتتر) مورد مطالعه قرار دادهاند و روشهایی را بررسی کردهاند که افراد با ثبات عاطفیِ متفاوت از افرادی که حساستر هستند فکر میکنند. به عنوان مثال، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد افرادی که در تنظیم احساسات خود مهارت دارند، یادآوری خاطرات مثبتتر را آسانتر میکنند.
در همین حال، زمینه مطالعاتی بسیار جدیدتری نیز وجود دارد که بر توانایی افراد برای کمک به تنظیم احساسات دیگران متمرکز است. تحقیقات در این زمینه نشان داده است که کمک به دیگران با احساساتشان میتواند هر دو طرف را دارای احساس نشاط کند، و – مانند خودتنظیمی – استراتژیهای خاص مؤثرتر از دیگران هستند.افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات
به عنوان مثال، یک مطالعه نشان داد که یک رویکرد به ویژه موثر این است که به کسی کمک کنیم تا تجربه دشوار خود را به طور مثبت چارچوب بندی کند – تصور کنید به یک دوست کمک کنید تا یک روز پر استرس در یک شغل جدید را به عنوان یک تجربه یادگیری ارزشمند دوباره تفسیر کند.
در حالی که روانشناسان مشغول مطالعه این دو جنبه تنظیم هیجان – ابعاد فردی و اجتماعی – بوده اند – تا همین اواخر به ندرت مطالعه ای در مورد ارتباط این دو با یکدیگر وجود داشت. این چیزی است که تامیر، دانشجوی دکترای او، نوآ بوکر سگال، و همکارانشان را برانگیخت تا تحقیقات جدیدی را انجام دهند که در آن توانایی تنظیم عاطفی خود افراد و توانایی آنها برای کمک به دیگران در مورد احساساتشان را مقایسه کردند.
این مطالعه که توسط سگال رهبری شد، شامل ۱۲۸ شرکتکننده جفتی بود که هر یک از آنها سعی کردند احساسات خود را با تماشای تصاویر ناراحتکننده تنظیم کنند. در موقعیتی دیگر، از برخی از شرکت کنندگان خواسته شد تا هنگام مشاهده تصاویر، احساسات شریک زندگی خود را تنظیم کنند. سگال میگوید: «ما مجموعهای از عکسها داشتیم، از جمله تصاویری با تداعیهای منفی، مانند حیوانات در قفس، و برخی دیگر که «گرافیکی تر بودند، مانند سوختگی و جراحت». مقایسه حالات عاطفی شرکتکنندگان قبل و بعد از اینکه به تصاویر نگاه کردند، معیاری از میزان کنترل احساسات خود (و شرکایشان) ارائه کرد.
با کمال تعجب، شرکتکنندگانی که بهتر میتوانستند احساسات خود را تنظیم کنند، در کمک به دیگران برای مدیریت احساساتشان مهارت بیشتری نداشتند. افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات
این دقیقاً همان چیزی است که داده ها نشان می دهد. در میان افرادی که به طور موثر احساسات خود را در طول مطالعه مدیریت می کردند، یکی از راهبردهای تنظیم هیجانی که آنها می گفتند معمولاً در زندگی خود به کار می برند، حواس پرتی بود – به عنوان مثال، تلاش برای فکر کردن به چیز دیگری در حالی که تجربه ناراحت کننده ای داشتند. با این حال، همین افرادی که از حواس پرتی استفاده می کردند و به طور مؤثر احساسات خود را مدیریت می کردند، در واقع در کمک به دیگران برای تنظیم احساسات خود بدتر بودند.
البرت میگوید: «گاهی اوقات ما واقعاً در بستن دنیا خوب هستیم. و این می تواند به ما کمک کند احساس بهتری داشته باشیم. اما وقتی دنیا را بیرون میبندیم، دیگران را نیز از بین میبریم. بنابراین، او میگوید، اَشکال تنظیم احساسات مانند حواسپرتی میتواند برای ما مفید باشد، اما همچنین میتواند ما را از افراد دیگر جدا کند و به شکل طعنهآمیزی نشاندهنده آن است. ما در کمک به دیگران برای مقابله با احساساتشان موثر نیستیم.
این داستان مشابهی برای راهبردهای خودتنظیمی «انتخاب موقعیت» (انجام کاری برای تغییر وضعیت) و «سرکوب» (تلاش برای بیان نکردن احساسات خود) بود.
افرادی که میگویند خودشان بیشتر از این استراتژیها استفاده میکنند، در طول مطالعه در مدیریت احساسات خود بهتر عمل میکنند، اما در تنظیم احساسات دیگران بهتر از حد متوسط نیستند.
البته، این آخرین کلمه در مورد این سوال نیست که توانایی های تنظیم احساسات متمرکز بر خود و دیگران چگونه به هم مرتبط هستند. شاید مهمتر از همه، این مطالعه شامل افرادی بود که برای اولین بار ملاقات می کردند، نه دوستان یا خانواده.
سگال و البرت قبلاً مطالعات بیشتری در دست انجام داشتند که نشان می دهد این یک عامل مهم است. اگرچه یافتههای جدیدتر هنوز عمومی نشدهاند، اما البرت میگوید که آنها نشان میدهند که «هر چه به شخص دیگری نزدیکتر باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که خود و دیگران را به روشهای مشابهی تنظیم کنید». لزوماً آنچه را که در روابط نزدیک می یابیم مشخص نمی کند.
در تحقیقات آینده، آنها همچنین میخواهند همه چیز را تغییر دهند و بپرسند که آیا برخی از افراد در کمک به دیگران بهتر هستند یا خیر. البرت می گوید: «ما معمولاً موفقیت را به تنظیم کننده [عاطفی] نسبت می دهیم. اما، می دانید، شاید برخی از افراد بهتر بتوانند به دیگران تکیه کنند… حتی ممکن است تأثیر گیرنده بیشتر از اهداکننده باشد. ما نمی دانیم. اما این چیزی است که ما به دنبال آن هستیم.»
در این داستان یک کُد نشاط آور وجود دارد. سگال و البرت علاوه بر مقایسه تواناییهای فردی و اجتماعی افراد در تنظیم عواطف، به پیامدهای روانی تلاش برای تسکین احساسات دیگران نیز پرداختند.
یافتههای آنها پیامی دلگرمکننده را منتقل میکند: وقتی سعی میکنیم به دیگران آرامش بدهیم و از آنها حمایت کنیم، به نظر میرسد همه برنده میشوند.افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات
نتایج نشان داد که تلاشها برای کمک به مدیریت احساسات دیگران باعث میشود که هم حامی و هم فرد مورد حمایت احساس مثبتتری داشته باشند. افراد دارای تاب آوری عاطفی و مدیریت احساسات
سگال میگوید: «کمک به دیگران، حتی غریبهها، واقعاً میتواند به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید، یا تحت شرایطی احساسات منفیتان را کاهش دهید.» “بنابراین من فکر می کنم که این یک پیشنهاد بسیار مثبت است.”
با تکرار تحقیقات قبلی در مورد جنبه اجتماعی تنظیم عاطفی، تیم همچنین دریافت که وقتی یک نفر تلاش می کند به شخص دیگری با احساساتش کمک کند، می تواند باعث شود هر دو نفر به یکدیگر نزدیک تر شوند. به ویژه، این مورد در خصوص افرادی بود که در تنظیم احساسات دیگران بهتر بودند، در حالی که ارتباطی با میزان مهارت آنها در مقابله با خود نداشت.
این یافتهها برای هر کسی که از نظر عاطفی حساس است و دقیقاً مانند یک مُدل تاب آوری احساس نمیکند، بهطور شگفتانگیزی دلگرم کننده به نظر میرسد. البرت می گوید: «حتی اگر با احساسات خود دست و پنجه نرم کنید، این لزوماً به این معنا نیست که نمی توانید به دیگران کمک کنید.» «و اگر به دیگران کمک میکنید، شاید این راهی باشد که واقعاً احساس بهتری داشته باشید – و شما را به دیگران نزدیکتر کند.»