اعتیاد زنان | آسیب شناسی اعتیاد زنان
سالهاست که با زنان درگیر اعتیاد کار می کنم. زنان به فراخور جایگاه ویژه ای که دارند در برابر مسئله اعتیاد آسیب پذیرتر هستند و از آن آسیب های بیشتری می بینند. آسیبهای اعتیاد زنان از دو جنبه حائز اهمیت است: یکی از جنبه آسیبهایی که به خود فرد وارد میشود و دیگری با توجه به اهمیت نقش زنان در خانواده آسیبهایی است که به شبکه اطراف به خصوص خانواده و جامعه وارد میشود. پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی که از رهگذر زنان معتاد به اطرافیان بهخصوص فرزندان وارد میشود با مشکلاتی که از ناحیه مردان با نقشهای مشابه وارد میشود قابل مقایسه نیست.
آسیبهای فردی اعتیاد در زنان نیز چه از جنبه مشکلات جسمی و روانی و چه از جنبه مسائل اجتماعی و خانوادگی به مراتب مخربتر از موقعیت مشابه مردان است.
اعتیاد زنان، علاوه بر بیماریهای سوءتغذیه، فشار خون بسیار بالا و سرطان، آنان را در معرض بیماریهای خطرناکی مانند هپاتیت و ایدز قرار میدهد. زنان معتاد در مقایسه با مردان احتمال بیشتری دارد دچار ایدز و دیگر بیماریهای ناشی از روابط جنسی شوند و در مقایسه با زنان دیگر احتمال بیشتری وجودد ارد که به بیماریهای زنانه و معضلات آن دچار شوند.
زن مصرفکننده در فرهنگ ما بهراحتی از خانواده و دوستانش طرد میشود. همچنین، زنان با توجه به مشکل درآمد و توانایی برای بهدست آوردن مواد مخدر از راههای دیگر گاهی تن به کارهای ضداخلاقی می دهند و بهراحتی مورد استفاده سودجویان قرار می گیرند که مسلماً این باعث افزایش تخریب آنها می شود و برگشت آنها به زندگی سالم را سختتر می کند.
در زمینه مشکلات جسمی ناشی از اعتیاد، زنان علاوه بر مشکلات مشابه با مردان، در معرض بسیاری از آسیبهای وابسته به جنس نیز هستند.
سوءمصرف مواد در بین زنان با بیماریهایی نظیر سوء تغذیه، فشار خون بسیار بالا و بیماریهایی که از طریق روابط جنسی انتقال مییابند، در ارتباط است. پیامدهای اعتیاد درباره سلامتی با سن در ارتباط هستند. مرگ در اثر مصرف مواد مخدر و الکل در زنان و دختران جوان، اغلب با مرگ تصادفی مانند تصادف اتومبیل، مصرف بیش از حد مواد و خودکشی متناظر میشود، در حالی که زنان میانسال الکلی، بیشتراز طریق بیماریهای سرطان سینه و پوکی استخوان آسیب میبینند.
سیگار کشیدن (همراه با مصرف مواد یا بدون آن) مخاطرات بسیاری برای سلامتی زنان ایجاد میکند. این امر اولین علت سرطان ریه است که از سرطان سینه بهعنوان علت مرگ زنان در سال ۱۹۸۵ میلادی پیشی گرفت.
سرطانهای دیگر، در ارتباط با سیگار کشیدن شامل سرطان نای، حفره دهان درونی، مری و سرطان دهانه رحم است. همچنین تنباکو خطر بیماریهای قلبی و عروقی را زمانیکه همراه با داروهای خوراکی ضد بارداری مصرف میشود، افزایش میدهد.
تزریق مواد و استفاده مشترک معتادان از سرنگ و همچنین رابطه جنسی این افراد زنان را در معرض خطر بیماریهایی چون هپاتیت و ایدز قرار میدهد. تا سال ۱۹۹۸ میلادی، تقریباً ۱۱۰۰۰۰ مورد بیماری ایدز در میان زنان نوجوان و بزرگسال آمریکایی تشخیص داده شده بود.
زنان مبتلا به ایدز بیشتر از مردان، از طریق مصرف تزریقی مواد (۴۷ درصد زنان در مقایسه با ۳۲ درصد مردان) یا از طریق تماس جنسی (۱۹ درصد زنان در مقایسه با ۲ درصد مردان) آلوده شدهاند.
مصرف زیاد کوکائین و تریاک و همچنین الکل زیاد بهطور منفی روی عملکردهای تکثیر و تولید مجدد تخمک در دوران پیش از یائسگی زنان (از طریق فعل و انفعالات مواد مخدر با هورمونها و یا از طریق بیماریهایی چون بیماریهای کبد یا سوء تغذیه)، تأثیر میگذارند. زنان معتاد در مقایسه با کل جمعیت، میزان زیادتری مشکلات و بیماریهای زنانه دارند. مشکلات تکثیر و تولید مجدد تخمک، بینظمی دوره قاعدگی، توقف زودهنگام قاعدگی و قاعدگی بدون تخمکسازی را شامل میشود.
در کنار همه این مسائل جسمی که در برخی موارد آسیبهای مشترک و مشابه در مردان دیده میشود، آسیبهای ناشی از اعتیاد با توجه به یکی از کارویژههای اصلی زنان که تولید مثل و پرورش و رشد دادن نسل آینده است، بغرنجتر مینماید. این مسئله از هنگام بارداری آسیبهای جسمی فراوانی هم برای خود زنان و برای کودکان در انتظار تولد ایجاد میکند.
اکثر مواد اعتیادآور بهویژه داروهای روانگردان و الکل به آسانی از جفت رد میشوند و میتوانند تأثیری منفی بر رشد جنین بگذارند. درحقیقت توجه عمده به استفاده مواد در دوران بارداری، عبارت است از نتایج و پیامدهای منفی بالقوهایکه جنین را تهدید میکند. قرارگرفتن رحم در معرض داروها و موادی مانند الکل، کوکائین، آمفتامین و هروئین نیز با افزایش میزان سقط غیرعمدی و خودبهخود جنین، مرگ و میر پیش از زایمان، تولد نوزاد نارس، تولد نوزاد با وزن کم و مشکلات رفتاری و رشدی در کودکان، مرتبط است. همچنین، مصرف مواد به توانایی مادر در تغذیه و مراقبت از فرزندش آسیب میرساند.
در عین حال حتی اگر مادران کنترل و مراقبت از خود را در دوره بارداری در پیش گیرند، همچنان از آسیبهای اعتیاد در امان نیستند. بدون درمان، خویشتنداری در مدت بارداری همیشه این معنا را نمیدهد که زن بهبود بلندمدتی را در زمینه مصرف مواد بهدست آورده باشد. درحقیقت، حدود ۳۰ درصد مادران بعد از وضع حمل دوباره به سیگار کشیدن روی میآورند.
پیامدهای خانوادگی و اجتماعی اعتیاد زنان نیز بهمراتب عمیقتر از مردان است. شاید بتوان گفت آسیبی که در اثر اعتیاد زنان به مواد مخدر بر جامعه و محیط اجتماعی پیرامون مترتب میشود، کمتر از آسیبهای فردی نیست. خانواده هسته اصلی و نهاد بنیادی هر جامعه است و زنان نقش محوری را در خانواده ایفا میکنند و پرورش و تربیت فرزندان نسل بعد که آیندهسازان و سرمایههای آتی هر جامعهای محسوب میشوند عموماً در دامان زنان صورت میگیرد.
اعتیاد زنان به سوءمصرف مواد مخدر بهطور منفی فرزندان و خانوادهشان را تحت تأثیر قرار میدهد و بهطورمستقیم و غیر مستقیم، بسیاری از مشکلات و انحرافات اجتماعی از این مسئله ناشی میشود. فروپاشی خانوادههای زنان مصرفکننده از طریق طلاق یا مرگ بر اثر مشکلات جسمی ناشی از اعتیاد از جمله این مسائل است.
در اشکال حاد اعتیاد زنان، بر آسیبها و انحرافات اجتماعی حاد دیگری نیز دامن زده میشود و خشونت، افزایش تجاوز، روابط جنسی خارج از چارچوب، تجارت جنسی، بارداریهای ناخواسته، فروش کودکان، افزایش کودکان کار در جامعه و… از جمله مسائلی هستند که به شکل مستقیم یا غیر مستقیم با مسئله اعتیاد زنان پیوند دارند.
به زنانی که مواد مخدر مصرف میکنند در سراسر تاریخ بهوسیله عموم جامعه بهعنوان افراد بیبندوبار و بیعفت انگ و برچسب زده میشود. زنانی که زیاد مواد مصرف میکنند و یا زنان مست به چشم اهدافی مقبول و پذیرفتنی برای تهاجم جنسی نگریسته میشود و مردانی که از نظر جنسی پرخاشگر هستند اغلب اعمالشان در این زمینه را توجیه میکنند، زیرا آنها میپندارند که این زنان آسیبپذیر و ضعیف، خواهان این قبیل فعالیتها و روابط جنسی هستند.
بازداشت و زندانیکردن زنان بهدلیل خطاهای مرتبط با مواد مخدر در دهه گذشته بهطور شگرف افزایش یافته است. بازداشت دختران و زنان، در آمریکا بهدلیل فروش و یا داشتن مواد مخدر غیرقانونی از سال ۱۹۹۱ میلادی تا ۴۲ درصد افزایش داشته است جرائم انجام گرفته توسط زنان وقتی که با جرائم انجام شده توسط مردان مقایسه میشود معمولاً از خشونت کمتری برخوردار هستند. این جرائم اغلب شامل دزدیهای کوچک و یا ناخنک زدن، فروش مواد و روسپیگری و همچنین ضرب و شتم یا تهاجم است. زنان زندانی اغلب دارای فرزندانی هستند که یا توسط خویشاوندان نگهداری میشود یا بهعنوان فرزند خانواده مورد نگهداری و مراقبت قرار میگیرند. این فرزندان بیش از اندازه در معرض خطر مصرف مواد و الکل هستند.
زنانی که دچار اعتیاد هستند بیشتر مورد همسر آزاری قرار میگیرند و جامعه کمتر در برابر این همسر ازاری از انان حمایت می کند
سیستم حمایتی جامعه به گونه ای طراحی شده است که جایگاهی در ان برای زن معتاد وجود ندارد نگرشهای اجتماعی درباره ناپسندبودن اعتیاد زنان، یک مانع عمده درمان آنها است. حتی زنانی که میدانند از یک بیماری رنج میبرند، این مسئله را که دیگران مشکل آنها را بپذیرند با خود دارند. آنها میترسند که خانوادهشان، دوستانشان، همسر و فرزندانشان و یا همکاران و کارفرمایشان دیدگاه مسلط جامعه را که اعتیاد را یک مشکل اخلاقی میدانند، داشته باشند و آنها را در درمان حمایت نکنند.
احساس شرمندگی بیشتر و عزت نفس پایینتر زنان را مجبور میسازد تا بیشتر از اجتماع دوری کنند و کمتر بهدنبال کمک در زمینه اطلاعات، آموزش و مراقبت بهداشتی اصولی و تخصصی از جمله خدمات کاهش آسیب باشند.
اکثر زنان معتاد با دوستانی در ارتباط هستند که آنها نیز معتاد هستند. این دوستان را میتوان از موانع جدّی برای درمان زنان برشمرد. زیرا زنان به سختی تحت تأثیر نگرش این دوستان یا زوجهایشان در زمینه درمان هستند. این زنان اغلب در دنبال کردن درمان ناتوان هستند.
مسئولیت مراقبت از بچهها و دیگر وظایف زنان در خانه نیز میتواند مانع از درمان اعتیاد آنها شود. مراقبت از بچهها موضوعی است که در یک سری از پژوهشها بهعنوان مانعی در درمان زنان از آن نام برده شده است. زیرا آنها قادر به پرداخت هزینه نگهداری از فرزندانشان به هنگام درمان نیستند. این در حالی است که درمان اعتیاد امری بلندمدت است. این زنان اغلب از اینکه بار نگهداری فرزندانشان به دوش خانواده یا دوستانشان میافتد شرم دارند و احساس گناه میکنند و درباره امکانات لازم برای نگهداری درست و سلامت فرزندانشان نگران هستند. همچنین روابط خانوادگی و یا روابط دوستانه ممکن است حمایت کمتری از زنان درمقایسه با مردان به هنگام درمان بهعمل آورد.
یک بررسی ملی درباره درمان زنان معتاد آمریکا، به این نتیجه رسید که زنان نسبت به مردان احتمال کمتری دارد که خانواده یا دوستانشان، آنها را به ترک اعتیاد تشویق کنند.
اکنون که جامعه مردان معتاد را به عنوان بیمار پذیرفته انواع راهکار های درمانی را در پیش روی انان قرار داده تا با بیماری خود مقابله نموده و به زندگی سالم باز گردند جای ان دارد تا نگاهی متفاوت به زنان معتاد بیاندازد و انها را با شرایط جنسیتی خاص خود بپذیرد و حمایت های ویژه جهت درمان آنان ایجاد نماید تا آنان هم کور سوی امیدی به بازگشت به زندگی سالم داشته باشند.
نویسنده: هدی فرح پور مددکار اجتماعی؛ کارشناس ارشد مطالعات زنان
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران