بهره وری و بکارگیری از مشاوره در این ملک و بوم سابقه خیلی طولانی ندارد و مشاورانی که در این عرصه راه می پیمایند، قطعاً بر کوتاهی این زمان هم رأی خواهند بود.
مشاوره را همفکری و هم اندیشی می دانیم بین یک متخصص در حوزه اجتماع، خانواده و فرد با فردی یا گروهی که موقتا برای حل مشکلات خود به گیر و گره خورده است.
مشکلات و گیر و گره ها محدود به افراد خاص، خانواده های خاص، گروههای خاص و طبقات خاصی از جامعه نیست. هر لایه ای از جامعه یا درگیر مشکلات و آسیب هاست یا می تواند در معرض آسیب باشد. پس، مشاوره اختصاص به اعضای خاص نخواهد داشت.
اما در عمل و در میدان زندگی، چه افراد و گروههائی بیشتر از این امکان استفاده می کنند و چرا؟!!
کنشگران عرصه مشاوره اعم از مددکار اجتماعی، روانشناس و روانپزشک بهتر می دانند که علیرغم وسعت نیاز به خدمات مشاوران، فقط بخش معدودی از آنانی که می باید بهره ببرند، بهره می برند!!
چرایی این محدودیت استفاده که بی شک تبعات مخربی بر کل جامعه وارد می کند، قابل بررسی و تحلیل است. تبیین دقیق آن به هموار کردن جاده مشاوره در مسیر زندگی کمک قابل توجهی خواهد نمود.
و اما معمولا کسانی که برای مشاوره به مراکز و کلینیکها مراجعه می کنند، ویژگی های مشترکی دارند:
بیشتر تعداد، از طبقات متوسط اقتصادی و اجتماعی اند.
طبقه متوسط جامعه دارای سطح متوسطی از تحصیلات، پول، فرهنگ پذیری، شعور اجتماعی و رفتارهای مدنی و آداب اجتماعی است. اخلاقیات فردی و اجتماعی در حد قابل قبولی وجود دارد. این بخش از جامعه با بینش درستی که دارند، از بهداشت روانی بهتری هم برخوردارند و در شرایطی که احساس مشکل کنند، مشاوره را و مشاور را بعنوان یک راهکار می بینند.
اگر چه ما در هر دو طیف طبقات بالا و پایین جامعه هم مراجعبن مشاوره را داریم، اما در یک دید آماری حجم نمی را بخود اختصاص می دهند. طبقات پایین جامعه به دلیل فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و گرفتاری هایی که آنان را درگیر نیازهای روزمره و ابتدایی خود کرده است، مانع مراجعه شان به مشاوره می گردد.
طبقات بالای جامعه داستان خود را در این مورد دارد:
این قشر علیرغم توان مالی، چندان اعتقادی به هزینه کردن بابت مشاوره ندارد و آنرا پول بیرون ریختن می داند!!! معمولاً توان مالی توهم توان سوپرمنی را به آنان داده و با خودبینی معتقدند که خود بهترین راهکارهای حل مشکل را در چنته دارند. بویژه اگر این توان مالی با یک مدرک بالای دانشگاهی هم توأم باشد که دیگر در هم مرکز مشاوره ای را تخته می کنند!!
و دیر نخواهد بود که هزینه گزافی را از هر نظر بابت این نگاه پرداخت خواهند نمود.
آنچه که لازم است اتفاق بیفتد اینست که دولت و متولیان امر طبقات پایین را با حمایت مالی به سمت مشاوره هدایت کنند و طبقات بالا را با تزریق فهم مربوطه!!!
احمدعلی جبارزاده | مددکار اجتماعی
165 خواندن این مطلب 2 دقیقه زمان میبرد