آگاهی به درد نیمی از درمان نه، که همه درمان است
آگاهی به درد نیمی از درمان: با این جمله که همراه شو عزیز کین درد مشترک هر گز جدا جدا درمان نمی شود سخن آغاز می کنیم.
ویژگی های استان البرز، سلسله جبال البرز را به جذب جمعیت و نهایتاً تبلور معرفی جدیدی از مرزهای جغرافیای سیاسی ایران رهنمون ساخت و البته تغییر نقش یک خطه، مستلزم تغییرات ظریف به سمت پیچیده و تخصصی تر شدن پروژه ها، برنامه ها و مأموریت های سازمانی می باشد. اما چرا مردم کرج عکس العمل مناسبی در برابر خبر رشد و توسعه شان مبنی بر استان شدن کرج نشان ندادند؟ آیا اصلا موضوع استان شدن و بروز این دگرگونی به معنی تحولات محسوس و سریعی است که شهرنشینان کرجی را در شرایط وانفسا به وجد آورد؟ امید موتور محرکه هر روانی است و نا امیدی و یاس تحرک فردی و جمعی را می کاهد و البته بسی دیرهنگام متوجه خمودی و کم انگیزه شدن لااقل البرزیهایمان شدیم اما حالا جلب اعتماد اندکی سخت تر شده است. اما اگر طریق صحصح باز هم به فراموشی سپرده شود شاید پیشروی وضعیت انفعالی تا به انجا پیش رود که حتی حضور و نقش مردم در بلایای طبیعی که بر اساس فطرت کریمانه شان همیشه با عزمی جزم دیده می شدند رنگ ببازد.
آگاهی به درد نیمی از درمان
انگیزه دهی به عناصر جامعه از طریق نشاط اجتماعی هم میسر است و البته خبر خوش البرز شدن، می توانست احوال بسیاری از ناخوشان را بهبود بخشد اما تفاوت شادی آنی با شادی پایدار را نیز نباید فراموش کرد. همچنین بر اساس فرایند یادگیری در روانشناسی و شرطی شدن که اساس رفتار است ، روان آدمی پس از تجربه ناکامی های متعدد می تواند نسبت به محسوسات و ادراکات بی تفاوت شود که به آن ناتوانی آموخته می گوییم.
احساس ارزشمندی و ایفای نقش سازنده موجب رضایت مندی می گردد و داشتن سهمی در فعالیت اجتماعی، منجر به افزایش این احساس شده و هم افزایی حرکت و امید را می پروراند.مستاق این مطلب گروههای خودیاری در بین معتادان گمنام هستند که در دهه حاضر تا بدانجا شاهد پیشرفت کارکردی آنها هستیم که تقریبا قریب به اتفاق غرفه های نمایشگاه اخیر آسیب های اجتماعی شهر کرج را به خود اختصاص داده بودند. در پدیده فوتبال نیز سهیم بودن و حضور یک طرف این پدیده که همانا تماشاگران به عنوان مشوقان هستند ، نقش مشارکت در حصول به نتیجه را نمایان تر می سازد.
حقیقت جویی از فطرت بشری نشات می گیرد و سخن از حقیقت، جرات ورزی و خودگشودگی را طلب می کند و این کیفیت ، خصوصیتی است که در نشریات مختص البرز نمایان تر است اما نگرانی از اینکه با پیوستن البرز به روند جاری ، لاجرم همچون دیگر کثیرالانتشارها ، مرکب قلم ها اندکی از سوی دل به حسابگری های محافظه کارانه منحرف نگردد دغدغه ای است. وضعیت حال حاضر عکس العملی طبیعی از سوی مردم است، لذا تعبیر منصفانه از وضعیت، شرایط کلی را تشخیص داده و عکس العمل ها را نیز طبیعی خواهد انگاشت چرا که وضعیت وفای به عهد که بنیان شرافت محسوب می شود اندکی در فضای حاضر مورد تردید قرارگرفته ، فلذا نیاز ما برای جلب اعتماد مجدد عامه مردم جدی است. به هر نظر، اطلاع رسانی صحیح وظیفه هر انسان دلسوخته و آگاهی است.
پیشنهاد اینکه ، مدیران شهر فارغ از کم توجهی مردم به استان شدنشان می بایست اندیشه های علمی و آبشخورهای اصلی این پدیده را مدنظر قرار داده و پرتوان تر از پیش به عمل گرائی علمی روی آورند. بنیانهای علمی موجود در علوم انسانی محصول تاریخ بشریت است لذا بهره گیری کامل مدیران شهری از دانش موجود راهگشای سلامت بیشتر در امور اداره شهر خواهد بود. کرج معجونی فرهنگی با تاولهای پراکنده بر گستره استان تازه شکفته است که نیازمند ساز و کار پیشرفته ای برای حل مشکلات و پاسخ گویی به مطالبات شهروندان است. بازتولید اعتماد نیز زمانی میسر خواهد گشت که شهرداران بر اساس اعتقاد درونی لباس های رفتگران را پوشیده و در میادین شهر خلوص نیات خود را با خضوع به اثبات رسانده و الگویی ماندگار شوند.
بله طلب مشارکت حتی با حرکت نمادین متولیان شهری که زباله ها را از معابر عمومی شخصا جمع می کنند می تواند کلید بخورد. مارتین لوترکینگ ، گاندی و ماندلا تنها ذره ای از آنچه می دانستند را عمل کردند و از این طریق بر جریده تاریخ حک شدند.
دیگر نکته مهم این که بهتر است تصمیم سازان،تصمیم گیران، سیاست گذاران و مجریان در تمامی سطوح از گفتن مطالبی که مردم را به چگونه بودن راهنمائی می کند بپرهیزند چرا که مبانی سنتی و دانشی موجود ، چگونگی رفتار سالم را به آحاد جامعه آموخته لیکن اشتباهاتی باعث شده تا مردم رفتار بالادستان خود را کاملا همراستا با گفته ها ندیده و لذا رفتارها مبتنی بر اخلاقیات، درونی نشده و به صورت جدی نیز بالفعل نگردد.
آری سختی تامین معاش برای اکثریت جامعه قابل دید است و این تلاش پر زحمت منجر به عدم رضامندی واقعی و نهایتا دلمردگی و ضعف ارتباط می گردد. کار مضاعف در گرو همتی مضاعف است و این همت نیازمند انگیزه ای قوی و انسان هایی سالم و شاد است که رغبت و انگیزه لازم را دارا باشند. البته متخصصان امر سیر تکوینی پدیده حاضر را از یک دهه پیش رصد کرده و از دهه ۸۰ به نام دهه آسیبهای اجتماعی یاد می کردند و اکنون نیز دهه ۹۰ را به دهه بحرانهای فرد،خانواده و اجتماع نام می برند. واقعا چه رخدادی بر بنیان های خانواده وارد آمده که این آمادگی و بستر را فراهم آورده تا فقط با پخش فیلم هایی از برخی شبکه های خارجی، تزلزل خانواده ها دو چندان شود؟
برای مثال چندی است تمرکز مدیران پیشگیری و درمان آسیبها و متولیان امور رفاه عمومی بر شیوه های تربیت درون خانوادگی مانند آموزش مهارت های زندگی موجب شده تا خطای جزیره انگاری خانواده و این پنداشت نادرست که خانواده توده ای معلق و بی ربط به دیگر اجزای موجود است در ذهن بخش وسیعی از متولیان امر ایجاد شود که قطعا خطای دیداری و عملکردی است.
مثالی دیگر اینکه تاسیس بوستان باعث حضور تمامی اقشار محله علی الخصوص کودکان، افراد مسن و بازنشسته، جوانان و نوجوانان پر شورو… و در تیجه ارتباط نزدیک و چهره به چهره این گروههای اجتماعی با یکدیگر می شود.پس حضور ، نزدیکی قلوب ، آرامش درونی ، احساس تعلق ، رفتار شناسی ، جامعه پذیری و به آرامی تحقق آرمان شهروند پویا از این مسیر نیز میسر است و کارکرد پنهان افتتاح بوستان به سلامتی بیشتر شهروندان و جامعه در تمامی ابعاد می انجامد. اما هزینه عمرانی نسبت به هزینه های فرهنگی – اجتماعی قابل قیاس نیست. چنانچه در سطح یک پیشگیری به عموم مردم توجه می شود ، در برنامه ریزی شهری نیز می بایست با تولید آگاهی و ایجاد سوال، کیفیتی مطلوب در افکار فرد فرد شهروندان ایجاد نمود.و در این میان چه بسیار نیروی عظیم انسانی که می توان آنها را توسط پیمانکاران پروژه های اجتماعی آموزش داد و با هزینه های نه چندان زیاد ضمن تضمین سلامت شهروندان، از توانایی های آنها در حوزه های فرهنگی و اجتماعی بهره برد. به عنوان مثال اگر حضور دانشجویان مقطع دکترای دانشگاه های استان به عنوان پارازیت در امور اداره شهر تلقی نگردد، اتاق فکری متشکل از این عزیزان مفید خواهد بود.این سوال را از متولیان شهر کرج داریم، آیا مطالبات طبیعی یک محله را می توان تامین کرد؟ بله! می توان با ایجاد مشارکت مردم در طرح های جهادی و با به کار گیری جرات ورزانه از نیروی انسانی موجود، ضمن آموزش های مقتضی در بسیاری از تشکل های مردمی جهت تشکیل گروه های پایدار جهادی اقدام نمود.
مثال بعدی اینکه حذف عوارضی حد فاصل پل حصارک و انتقال آن به کردان از نظر مدیران شهری می بایست منجر به بی اثر شدن حضور متکدیان می شد و بیشتر تلاش شورا و مسئولین شهر پیرامون حذف عوارضی بر این مبنا بوده اما نتیجه ای در بر نداشته است. ظاهرا در درخت علی به جای توجه به ریشه درد ، خود را در چرخه باطل کلنجاررفتن با معلول های درجه چندم نموده ایم اما موضوع مذکور با مشارکت علمی متخصصان ذیربط قابل پیش بینی بود. آیا از مجربین علمی مانند مددکاران اجتماعی،آسیب شناسان اجتماعی ، مردم شناسان و… بهره گرفته ایم؟ بله جلب اعتماد متخصصین و کارشناسان مجرب نیز نیازمند زمان است.
تربیت شهروندی دغدغه فقط مدیران شهر کرج نیست اما این مطلب را همه می دانند و اقدامی جدی در این مورد صورت نمی گیرد ولی می بایست همچون شهرهای توسعه یافته جهان آموزش های مقتضی شهروندی را ارائه دهیم. وظیفه اصلی ما جلب توجه مردم به لزوم ارتقای سطوح حقوق شهروندی است.بنابراین دو اصل در سهم پذیری و مشارکت شهروندان در رعایت حقوق شهروندی و امور جاری، از سویی استقبال و بستر سازی بوسیله متولیان است و دیگری اعتمادسازی مناسب و پایداری و عدم انحراف طرحهای توسعه شهروندی خواهد بود.
تمام مقدمات فوق الذکر بهانه ای بود تا خبر اخیر آغاز طرح توسعه شهروندی در منطقه ۵ شهرداری کرج را بر مبنای توسعه حقوق شهروندی بیشتر تبیین نمائیم. خوشبختانه در چند سال اخیر شاهد افزایش فعالیت مددکاری جامعه ای هستیم که لزوم بسط و توسعه عدالت اجتماعی را تاکید می کند.
در این طرح ابتدا می بایست اطلاعات کاملی از ویژگیهای جامعه هدف استخراج شود تا منبعی آماری به دست آید که بر اساس آن مسئولین شهری جهت سیاست گذاری شفاف و راهبردی به شکل همدلانه و پیگیر بهره گیرند. گام بعدی راهپیمایی مدیران شهری و کارشناسان مربوطه در محلات ، ارتباط گیری ، اعتماد سازی و ایجاد شور و اشتیاق عمومی در ضمن شناسائی افراد و مراکز تاثیر گذارو تشکیل کمیته علمی توسعه فرهنگ شهروندی است. ایجاد پایگاه ، تشکیل و انتخاب هیات اجرائی که هدف از آن همانا آموزش و مشارکت و مسئول سازی خود و دیگران است در بخش بعدی انجام می شود.
طراحی و اجرای پرسشنامه به منظور نیاز سنجی و ظرفیت سنجی محله و منطقه و تهیه نیمرخی از ویژگیهای جامعه شناختی و سپس تربیت تسهیلگران محلی برای جلب مشارکت نهادهای ذیربط و ذیصلاح ، ترغیب افراد محلی جهت مشارکت بیشتر و ساماندهی نظام پیشنهادات شهروندان از گامهای بعدی طرح محسوب می شود.اطلاع رسانی و آموزش در تمامی پایگاه های موجود و حتی فروشگاهها و معابر برای کار مشترک و بازسازی منطقه و محله از نظر فرهنگ شهروندی نیز تداوم فرایند جهت خودکار و خود جوش شدن اهالی در امر آموزش و مسئولیت پذیری است.
در ادامه این نوشتارامیدواریم بازگویی حقوق شهروندی بتواند در پیش برد طرح مفید باشد.
شهروند” مرکب از دو کلمه “شهر” به معنای جامعه انسانی و “وند” به معنای عضو وابسته به این جامعه است. مفهوم شهروند را می توان از حیث دیرینگی به یونان باستان نسبت داد. این مفهوم به کسانی که در دولت شهر “پلیس” به دلیل سکونت در شهر دارای حقوق سیاسی بودند اطلاق می گردید. نفوذ مراکز شهری به نواحی روستائی مجاور و نیز ظهور خصوصیات و ویژگی های شهری در یک جمعیت ، شهروندی را ایجاد می کند.جمعیت شناسان نیز شهر نشینی را به صورت فرایندی از تمرکز جمعیت درنظر می گیرند . واژه شهروند معمولاً همراه با واژه دولت مطرح گردید و ظهور آن را می توان مصادف با پیدایش نخستین دولت های ملی دانست . در هرجامعه ای به ضرورت حکومتی وجود دارد . در حالیکه دولت قدرت خود را ناشی از ملت دانسته و در مقابل ملت مسئولیت دارد.اولین فیلسوف و متفکر سیاسی که به مفهوم شهروند پرداخته است “افلاطون” بود. او در کتاب “جمهوری” که در آن مدل مدینه فاضله را معرفی کرد شهروندان را یکی از محورهای اصلی تاسیس دولت و حکومت مطلوب قرار می دهد. ارسطو شهروند را کسی می داند که در حکمرانی و فرمانبرداری سهیم باشد و معتقد است که یک شهروند خوب باید بداند که چگونه همچون یک آزاد مرد ، حکمرانی و چگونه همانند آزاد مرد، فرمانبرداری کند. ایران باستان را پایهگذار حقوق شهروندی در جهان می شناسند. منشور صادر شده از سوی کوروش، پادشاه هخامنشی، بسیاری از مبانی حقوق بشر و شهروندی مانند منع بردهداری ، رعایت حقوق کارگران و شرایط مناسب کار، منع نسلکشی، تساوی افراد در برابر قانون و … را مورد تأکید قرار داده است. حقوق شهروندی مجموعهای از مناسبات اتباع یک کشور در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی است. بنا براین از یک سو با رابطۀ اشخاص حقیقی و حقوقی یا دولت مواجهایم و از سوی دیگر رابطۀ اشخاص با یکدیگر. شهروندی اشاره به حقوقی می کند که یک دولت اعطای آنها را به افراد معینی که اتباعش نیز به شمار می روند مصلحت می داند. نباید شهروندی را با محل سکونت وشهروند را با ساکن محل اشتباه گرفت، کسی ممکن است بدون سکونت در کشوری شهروند آن کشور باشد یا بدون شهروند بودن ساکن کشوری باشد .
تعریف دیگر اینکه حقوق شهروندی وضع رابطه موجود میان یک شخص طبیعی ویک جامعه سیاسی موسوم به دولت است که براثر آن شخص ملزم به وفاداری ودولت موظف به حمایت است . این وضع یا رابطه میان فرد ودولت از طریق قانون شهری تعیین می شود .یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این دیدگاه، حقوق و مسئولیتهایی را به شهروند یاد آور میشود که در قانون پیش بینی و تدوین شدهاست. افراد زمانی لقب شهروندی را به خود می گیرند که حقوق و تکالیف خود را بشناسند و به آن عمل کنند تا شهروند معنا و مفهوم پیدا کند.حقوق شهروندی از جمله دستاوردهای مثبت بشری است ، حقوقی از جمله حق حیات، آزادی بیان و انتقاد، تعیین سرنوشت، امنیت، برابری و عدم تبعیض و … که همگی مورد تأیید و تأکید اسلام نیز هستند. حقوق شهروندی با جایگاه حاکمیت نیز ارتباط پیدا می کند ، جامعه ای که در آن حقوق شهروندان نهادینه نشده باشد رابطه مردم و حاکمیت دچار تزلزل می شود. یعنی در جوامعی که افراد به حقوق و تکالیف خود آگاهی داشته باشند و حریم همدیگر را رعایت کنند آن جوامع از استحکام و مشروعیت بیشتری برخوردارند. شهروند شدن و شهروند خوب بودن یک فرهنگ است که هم نیاز به آموختن دارد و هم زمان زیادی را می طلبد. مردم در هیچ مرحله ای از مراحل جامعه پذیری خود حقوق شهروندی را فرا نگرفته اند، برای آموزش حقوق از طرف مسئولین نیز چندان تلاشی نمی شود بنابراین مردم نه تنها به حقوق و تکالیف شهروندی خود آگاهی ندارد، بلکه به هر چه می نگرند جز نقض حقوق شهروندی چیزی نمی بینند. رعایت حقوق شهروندی منوط است به شناسایی این حقوق در جامعه، چگونگی عمل به آنها و نحوه تضمین اجرایی آنها ، در این صورت است که رعایت حقوق شهروندی عاملی در جهت فراهم سازی زمینه رشد شخصیت فردی و اجتماعی خواهد شد. در هیچکدام از مراحل جامعه پذیری در کشور، حقوق شهروندی مورد توجه قرار نگرفته است و این امر مورد غفلت جدی واقع شده است. مسئولین نیز بعضا به موسسات مردم نهاد نه بعنوان یکی از اصلی ترین عوامل نهادینه شدن رفتارهای مثبت و تقویت حقوق شهروندی بلکه به عنوان مزاحم می نگرند و عدم باور نه چندان راسخ به کارکرد نهادهای مدنی ازجمله عوامل عقب افتادن شکل گیری حقوق شهروندان در کشور است اما حقیقت این است ، زمانی که خود را ملزم به پاسخگویی به مردم بدانیم حلقه های نزدیکی مردم و دولت تشکیل می گردد و مردم خودی تر تشخیص داده می شوند. از نظر حقوقی، جامعه نیازمند وجود مقرراتی است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی، سیاسی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. لذا از دید شهری موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم و شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدفها و وظایف و روش انجام آن است. همچنین نحوه اداره امور شهر و کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر است که میتوان بعنوان مهمترین اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است..حقوق شهروندی ترکیبی از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تامین آن حقوق بر عهدهٔ مدیران شهری، دولت یا به طور کلی قوای حاکم میباشد. شهروندی اشاره به زندگی روزمره، فعالیتهای فردی و کسب و کار ،همچنین فعالیتهای اجتماعی مردم دارد و بطور کلی مجموعهای از رفتار و اعمال افراد است. شهروندی پویا یا شهروندی فعال در واقع از این نگرش برخاستهاست. شهروندی بستر ساز مناسب برای جلب مشارکت مردمی در جهت نظارت عمومی است.فعالیت های فردی که منجر به پیشرفت وضعیت اجتماعی می گردد.فعالیتهای داوطلبانه در خدمات عمومی و اجتماعی که در بهبود کیفیت زندگی شهروندان موثر است.رفتارهایی اجتماعی- اخلاقی که در حقوق شهروندی انتظار طبیعی از شهروندان است. آموزش شهروندی بطور غیر رسمی در خانه و محل کار یا کارگاههای آموزشی و یا بطور رسمی در محتوای درسی آموزش و پرورش و آموزش عالی ، در واقع به شهروندان میآموزد که چگونه یک شهروند فعال، آگاه و مسئولیت پذیر باشند. در واقع مبنای این آموزشها پرورش یک شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست بلکه به آنان میآموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیتهایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ نمایند. تربیت شهروندی، یکی از فروع شهروندی است که با توجه به تحولات سریع اجتماعی و فنآوری ، ازجمله دل مشغولیهای برنامهریزان و سیاستگذاران تعلیم و تربیت کشورهای جهان به شمار میآید. در کشورهای توسعه یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده میشود و دولت نیز آموزشهای لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار میدهد ، اهداف این آموزشها عموما موارد ذیل است:
آشنایی با حقوق و مسئولیتهای شهروندی
بحث و بررسی درباره سرفصلها و موضوعات مهم شهروندی
فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی
شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کار میگیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیتههای محلی گوناگون نظیر سازمانهای غیردولتی فعالیت میکنند. شرکت در نشستها و اجتماعات شهری و مشارکت در پروژههای اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین کشف مشکلات و راهحل آنها بسیار سودمند خواهد بود. اجتماعات محلی، و نهادهای مردم محور میتوانند با ارائه رفتارهای جدید و نهادینه ساختن آنها در جوامع، نقش موثری در ایجاد و بازتولید مفهوم شهروندی ایفا نمایند.
یکی از ابعاد توسعه توجه به مفهوم «حقوق شهروندی» است که با مفهوم حقوق بشر اشتراکات بسیاری دارد. در پایان این جستار می توان گفت هر چند که حقوق شهروندی یک رابطۀ ملی است اما فعلا نقض حقوق شهروندی یک فرهنگ غالب است.
سید احمد رحیمی
مددکار و مردم شناس