آموزه هایی از تجارب زلزله بم: بمناسبت ۵ دی و پانزدهمین سالگرد فاجعه بم | نویسنده: محمد ایران منش، مدرس دانشگاه، پژوهشگر مستقل و کنشگر مدیریت بلایا (بر گرفته از کتاب در دست تکمیل مستندات و آموزه های تجارب زلزله بم نوشته نگارنده)
تو چون خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری را
ناصر خسرو
کشورمان جزو ده کشور سانحه خیز جهان است که در آن مخاطرات متعددی، همواره روی می دهد. با وجود آنکه هر ۵ سال یک زلزله سهمگین در کشورمان رخ می دهد، ما کمترین درس را از فاجعه های رخ داده می آموزیم، بطوریکه معمولاً در هر فاجعه باید از نو تجربه کنیم. زلزله بم، بار دیگر آشکار ساخت که ما، به درس آموزی از تجارب گذشته سخت نیازمندیم.
پندها چه بسیار است و پند گرفتن چه اندک نهج البلاغه
بنظر می رسد همانطور که در فاجعه بم و در مواجهه با تمام مخاطرات دیده ایم، نگرش عمومی ما دو ویژگی بارز دارد:
۱- عمدتاً بلا محور است (کم توجهی فراوان به مراحل پیشگیری و آمادگی در برابر حوادث و تمرکز اصلی بر اقدامات زمان پس از وقوع فاجعه)
۲- بیشتر معطوف به فعالیت های سخت افزاری است. (تمرکز اکثر اقدامات بر فعالیت های اجرایی از جمله کمک های نقدی و غیر نقدی و ساختمان سازی و کم توجهی بسیار به مستندسازی، تحقیقات، درس آموزی و برنامه ریزی در مدیریت بلایا). شاهد این مدعا آنکه از میان حجم هنگفت هزینه هایی که سازمان ها، گروه ها و اقشار گوناگون صرف کمک به بم و بمی ها کردند، سهم بسیار بسیار ناچیزی برای درس آموزی از تجارب مدیریت بلایای بم اختصاص یافت. این یعنی که برای پیشگیری، آمادگی و یا حتی دست کم مقابله و بازسازی بهتر حوادث آتی، تمایل ناچیزی برای برنامه ریزی وجود دارد یا بعبارتی بسیاری از تجارب گذشته را باید از نو تجربه کنیم.
نگهکن بدین گردش روزگار که به زو نیابی تو آموزگار
فردوسی
ما از زلزله رودبار چه درس هایی آموختیم؟ تجاربی غنی که دریافتیم کجا هستند؟ از زلزله بم چه؟ آیا توانسته ایم با تکیه بر تجارب غنی بم برای مسائل اساسی مدیریت بلایای احتمالی آتی پاسخ های در خوری بیابیم؟
نگارنده از زمان وقوع زلزله بم در سال ۸۲ تاکنون کوشیده است تا برخی مسئولان دولتی و بسیاری از کنشگران فعال در بم را به مکتوب کردن تجارب خود متقاعد کند، اما کمتر موفق بوده است. احتمالاً از دلائل مهم این مسئله ، عدم عادت، ناآشنایی و حتی بیگانگی ما ایرانیان با نوشتن و مکتوب کردن تجارب و توجه ناکافی به این مهم است که تجارب گذشته می توانند بعنوان مبنای برنامه ریزی، از اشتباهات آتی بکاهند.
مروری کوتاه بر مدیریت خطر پذیری زلزله بم
نخستین پیشلرزه ها در بم، ظاهراً از حوالی خرداد و تیر۸۲ شروع میشود۱. در پی آن لرزههای متعدد دیگری میآید. گویا مدتی پیش از آن نیز، مردم بم، صداهای عجیب و غریبی از درون زمین میشنیده اند. مردم بم، بتدریج نگرانیهای خود را به مسئولان شهر ابراز می دارند؛ تا آنکه در شهریور ۸۲، مسئولان شهر به مقامات بالاتر در استان، پیامی نگرانکننده مخابره میکنند. نوشته اند برخی از اهالی و مسئولان بم نیز یک ماه قبل از زلزله اصلی مستقیماً با موسسه ژئوفیزیک تهران تماس میگیرند۲.
در سحرگاه روز جمعه پنجم دی ماه ۱۳۸۲، زلزله مهیبی با شدت ۶.۷ ریشتر و عمق ده کیلومتر، شهر بم و روستاهای اطراف آن را ویران ساخت و بزرگ ترین بنای خشتی جهان- ارگ بم- را در هم کوبید . مهم ترین پیامدهای این فاجعه عبارت بودند از:
متن کامل این یادداشت را از اینجا دانلود نمایید