اینکه جامعه ما یک جامعه هیجان مدار است تا حدودی درست است و همچنين ریشه این ادعا در امروز و همچنين دیروز نیست و همچنين محدود به مرز جغرافیایی ما هم نیست. در بسیاری از جوامع در حال توسعه هنوز این وضعیت برقرار است که عموم شهروندان و مردم شهر در برهه های حساس که نیاز به تعقل و همچنين تدبر هست، از بیم رخدادهای آتی دست به رفتارهای هیجان-مدارانه می زنند که نه تنها به گره گشایی نمی انجامد بلکه با هر قدم، راه سنگلاخی تر می مي شود و همچنين پیمودن آن هم دشوارتر.
ایرانیان، به ویژه در طول تاریخ معاصر، به چند صفت متمایز بوده اند که شامل آنها مهربانی، سختکوشی، خانواده دوستی، تعارف زیاد (که پیامد جبری آن هم تملق، دروغ و همچنين تزویر است)، دلیری و همچنين غرور پهلوانانه، نخبه دوستی و همچنين قهرمان پروری و همچنين میهن پرستی و همچنين قوم دوستی است. ولي بايد توجه داشت در دهه های اخیر بی تعارف باید گفت که هیجان مداری، خودمداری، کم شکیبایی و همچنين تمنای گنج بی رنج به آن هم اضافه شده است. دقیقا صفاتی که ایرانیان باستان با ضد آنها توانسته بودند تمدنهای غنی ایجاد کنند. از موارد نقل شده، دلیل افزایش هیجان مداری و همچنين خودمداری را می قدرت با فرمولهایی ساده رهیابی کرد. جامعه ایران در سالهای اخیر رفتارهای هیجانی و همچنين غیرمنطقی فراوانی از خود نشان داده و همچنين در این راه حتی نخبگان از همه اقشار هم در آن هم نقش داشته اند. البته بی انصافی است که اینها را کنشهای عامدانه دانست و همچنين در صورتي که منصفانه نگاه بکنیم باید بگوییم که بیشینه شهروندان و مردم شهر، رفتارشان در حقیقت واکنش به وضعیت موجود است. مردمی که سالهاست هیجان خواهی غریزیشان به دلایل متنوع و گوناگون و مختلف سرکوب شده و همچنين حتی اجازه انجام رفتارهای هزاران ساله، پیش و همچنين بعد از اسلام، را نداشته اند توقع مهار هیجانها، کمی زیاده خواهی است. همچنین در جامعه ای که دزدان در روز روشن و همچنين بی هیچ پرده پوشی مال شهروندان و مردم شهر می برند و همچنين مجازات کافی نمی شوند عجیب نیست که هرکس اول کلاه خود را بچسبد و همچنين بعد به دیگران بیاندیشد.
ولي بايد توجه داشت یک نقطه در تدبیر شرایط امروز که جامعه به روشنی دچار تلاطم شده است می تواند راهگشا باشد و همچنين آن هم یافتن نقاط سالم و همچنين توانمندیهای جامعه است. جامعه امروز ایران به شدت دچار “نقص بینی” و همچنين “ضعف نگری” و همچنين “مچ گیری” شده است. شهروندان و مردم شهر از هر قشر و همچنين طبقه و همچنين تيم چه نخبگان و همچنين چه عامه شهروندان و مردم شهر هر روز منتظرند تا اتفاق ناخوشایندی بیفتد و همچنين آن هم را با هیجان برای هم بازخوانی و همچنين بازگویی کنند. این نوع رفتار هر روز تنش را بیشتر می کند و همچنين مسئولین و همچنين مدیران بیشتر اشتباه می کنند و همچنين باز در یک گردش معیوب سوژه های پر آب و همچنين تاب بیشتری گرد می آید و همچنين باز تنش بیشتر و همچنين هیجان بیشتر. در این سیل حتی نه تنها و فقط مدیران بلکه آدمهای معمولی هم وارد این بازی می شوند و همچنين هر در آب افتادن و همچنين دست و همچنين سروپا شکستنی می مي شود سوژه جمع های حقیقی و همچنين مجازی. رسانه ها هم که اصل آگاهسازی را رها کرده اند و همچنين آتش در هر معرکه ای می اندازند و همچنين رسانه های شخصی و همچنين مجازی هم که گفتن ندارد. خلاصه اینکه هر چه نقص و همچنين بلا و همچنين پلیدی و همچنين پلشتی بیشتر، هیجان و همچنين خبرسازی و همچنين آتش اندازی بیشتر.
به نظر می رسد راه برون رفت از این نوع شرایط که در تاریخ معاصر هم از آن هم فراوان داریم، تکیه به داشته هایمان است. شهروندان و مردم شهر ایران می توانند شرایط سخت را تدبیر کنند و همچنين بارها نشان داده اند که چنین کرده اند. مشروط به این شرط که:
یکم: مسئولین و همچنين حاکمان به شهروندان و مردم شهر اعتماد کنند و همچنين بیش از حد سر به سر آنها نگذارند. مثل روز روشن است که قسمت و بخش زیادی از این تلاطم و همچنين به هم ریختگی، پاسخ شهروندان و مردم شهر عامه به عدم اعتماد حاکمان به آنهاست. جامعه دارد بخشی از هیجانی که سالهاست امکان بروز نیافته را ارضا می کند. ما نسبت به این که فلان مسئول می دزدد تنها و فقط غصه نمی خورند بلکه می خندیم و همچنين این مسیر (ابزار) نابهنجار و همچنين البته خطرناک برای کارکردی است که قرار بود جشنهای ملی و همچنين قومی و همچنين خیمه شب بازی ها، بازیهای محلی، شب نشینهای خانگی و همچنين روزنشینی های قهوه منزل و خانه ای، رقصهای محلی و همچنين ملی و همچنين امثال آن هم برای مان داشته باشد. احتمالا هیچ کس از اینکه آبروی یک هم میهن برود خوشحال نمی مي شود ولي بايد توجه داشت اینکه به آن هم می خندیم، در حقیقت، “کارکردی پنهان” دارد و همچنين راهی نابهنجار برای تحقق خواسته مشروع “شاد شدن” است. هرچه دیرتر برای این نیاز تدبیر کنیم، پلهای بیشتری خراب خواهند شد. باید مسیرهای قانونی، اجتماعی و همچنين تاریخی ارضای هیجانات مشروع پذیرفته و همچنين تقویت شوند.
دوم: جامعه نیازمند برخی فضاهای آرام و همچنين به دور از تنشهای معمول برای تصمیم سازی است. اینکه امروز همه جامعه از بالاترین سطح و همچنين از قشر نخبگان و همچنين دبیران و همچنين نظامیان و همچنين روحانیان و همچنين بازاریان تا معمولترین سطح که آن هم شهروندان و مردم شهر عادی کوچه و همچنين بازار اند درگیر تنش و همچنين دعوا باشند (از مغز سر تا نوک پای جامعه) نتیجه ای جز متلاشی شدن جامعه نخواهد داشت زيرا و به درستي که نظام اجتماعی ما بیش از آستانه تحملش درگیر تعارضات می مي شود. بنابراین در صورتي که خواهان بقای جامعه ایم ناچاریم جمعی از “نخبگان صالح و همچنين قابل اعتماد” را بیابیم یا بسازیم و همچنين آنها را مستثنی کنیم و همچنين همه توافق کنیم که اینها را از گزند رفتارهای هیجانی رها کنیم. این جمع باید بتوانند در یک بازه زمانی مشخص، دلایل التهاب را شناسایی و همچنين برای رفع آنها تدبیری کنند.
سوم: توانمندیهای جامعه راه به هم یادآوری شویم. دیرزمانی است که یادمان رفته است ما چیزهایی هم داریم و همچنين آنقدر سرگرم رفع نیاز روزمره شدیم که یادمان رفته است که ما مردمی پست و همچنين بی داشته و همچنين نان به نرخ روز خور نیستیم. از سرمایه های ملی و همچنين طبیعی و همچنين امثال آن هم که بگذریم، بیشتر و همچنين پیشتر از آنها ما سرمایه های اجتماعی پرقدرتی داریم که تمرکز بر آنها می تواند ما را از این فضای هر روز خشن تر و همچنين پر تنش تر از دیروز نجات دهد. یافتن این داشته ها البته کار آسانی نیست و همچنين باید از ظرفیت چند ده میلیونی دانشگاه رفتگانمان، موی سپیدان حاشیه گزین، نیروی جوانی کشورمان و همچنين غرور پهلوانانه مان بهره بري و استفاده کنیم و همچنين آنها را کشف و همچنين رونمایی کنیم. حواسمان نیست که داریم آب، محله، خاک مرغوب، انرژی، جمعیت جوون، همگنی جمعیت، سرمایه های قومی و همچنين فرهنگی و همچنين امثال آن هم را از هول “بدترشدن اوضاع” از دست می دهیم. تمرکز بر داشته ها وتوانمندیها (strengths-based) به جای تمرکز وسواسی بر بدیها و همچنين نداشته ها می تواند به ما فرصت نفس کشیدن و همچنين فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن کردن عاقلانه بدهد. داریم “بر سر گنج” از گدایی می میریم. “زان که اندر غفلت و همچنين در پرده ایم”.
همین فضای مجازی که امروز همه را به هم نزدیکتر کرده می تواند در کنار گفتن هر ده خبر بدبیاریها یک خبر خوشحال کننده و همچنين امیدوار کننده بدهد از حتی یک نفری که به روستاهای خالی شده مان جان داده است و همچنين انسجام مردمش را برگردانده؛ از یک خیری که توانسته دست ناتوانی را بگیرد؛ از پزشکان انگشت شماری که بیماری را بی هزینه مداوا کرده اند؛ از گروههای جوون متخصصی که گردهم جمع شده اند و همچنين سازنده شده اند. از فرد گرفتار اعتیادی که رها شده و همچنين گروهی را برای رهایی راهنمایی کرده و همچنين هزاران نقطه مثبتی که هر کس با نگاهی دوباره به اطرافش و همچنين به درون خودش “قطعاً” می تواند بیابد. یادمان نرود هیچ جامعه ای خالی از ظرفیتها و همچنين توانمندیها نیست. جامعه ای که “هیچ” توانمندی در آن هم نباشد در دنیا وجود ندارد و همچنين این را باید باور کرد. موجودیت بشر و همچنين جامعه بشری بر وجود ظرفیتها و همچنين توانمندیهاست.
با کمک به گسترش ناامیدی، هیچ جامعه ای رها نمی مي شود. ما همه در قبال خود و همچنين دیگران مسئولیم. مسئولیت نظام سیاسی است که جلوی هیجانات مشروع را نگیرد و همچنين و همچنين در عوض با دزدی که در کشورمان شیوع یافته برخورد کند ولي بايد توجه داشت مسئولیت نظام اجتماعی و همچنين فرهنگی متخصصین آن هم است که تا می توانند جامعه را با یادآوری نقاط مثبت و همچنين سالم مانده جامعه از ناامیدی برهانند. جامعه امروز به متخصصین اجتماعی بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد.
عباسعلی یزدانی