هنگام و زمانی که حرف از مطالبه گری می باشد؛ بی گمان مددکاران فرهنگی و اجتماعی در صف اول قرار دارند. ذات مددکاری فرهنگی و اجتماعی مطالبه گری می باشد و همچنین دلیل آن هم که مددکاری فرهنگی و اجتماعی از اولین روزهای پیدایشش بر سه اصل استوار بوده می باشد. آزادی، عدالت و همچنین دموکراسی. در طول تاریخ کدام انسان را می شناسید که در طلب آن سه عنصر طبیعی و همچنین فرهنگی و اجتماعی و همچنین اقتصادی نباشد؟ هر انسانی که که به آگاهی رسیده باشد در طلب آن سه مفهوم انسان ساز می باشد. مطالبه آن عناصر زمان و همچنین مکان نمی شناسد. در تمام تاریخ و همچنین تمام جغرافی انسانها عاشقانه در پی آنها رفته اند و همچنین خیلی زیاد کسان نیز جان خود را از دست داده اند.
مددکاران فرهنگی و اجتماعی ماهیت مطالبه گری دارند چرا که هر مددکاری در هر جای دنیا که فعالیت می کند هدفی غیر از آزادی و همچنین عدالت و همچنین دموکراسی ندارد. ولی باید توجه داشت چرا گاهی آن مطالبه گری مغفول می ماند و همچنین مددکاران از نقش های خود دور می افتند و همچنین یا جامعه آنها را در جایگاه خود نمی بیند؟ جهت پاسخ به آن پرسش چند جنبه را بایستی و حتما مد نظر داشت و همچنین جهت رسیدن مددکاران فرهنگی و اجتماعی به جایگاه اصلی شان سعی در رفع محدودیت ها کرد. البته تا جایی که مقدور می باشد.
الف: یکی از دلایل ضعف مطالبه گری مددکاران فرهنگی و اجتماعی در ایران به ساختار اقتدار و قدرت و همچنین مخصوصاً اقتصاد سیاسی جامعه بر می گردد. یکی از وظایف مددکاران فرهنگی و اجتماعی حضور در طبقه متوسط و همچنین گرفتن منابع از طبقه دارا و همچنین هدایت آن منابع به سمت طبقه ندار می باشد. جهت فعالیت کامل مددکار بایستی و حتما طبقه متوسط قدرتمندی وجود داشته باشد تا مددکار با اقتدار و قدرت کافی دنبال مطالبات طبقه پایین برود. از دیدگاه طبقاتی، به دلایل بسیاری، طبقه به مفهوم خاص آن هم هرگز در ایران شکل نگرفت. استبداد شرقی هرگز اجازه رشد طبقه و همچنین در پس نتیجه آن می شود که داشتن اقتدار و قدرت مطالبه عناصر فرهنگی و اجتماعی به جامعه ایران را نداد و همچنین در پس نتیجه آن می شود که ملت – و همچنین البته مددکاران فرهنگی و اجتماعی نیز هم- وابسته حکومت شدند و همچنین انسان وابسته حق مطالبه گری ندارد و همچنین طبیعتا در پی حفظ وضع موجود می باشد و همچنین نه تغییر آن هم.
از آن دیدگاه در صورتی که مددکاران فرهنگی و اجتماعی خواهان رشد اقتدار و قدرت مطالبه گری خود خواهند بود بایستی و حتما در رشد طبقه متوسط بکوشند و همچنین در حد قدرت از دو قطبی شدن اقتصادی جامعه جلوگیری کنند.
ب: دومین دلیل ضعف مطالبه گری در مددکاران فرهنگی و اجتماعی جامعه ما به خود مددکاران فرهنگی و اجتماعی برمی گردد. از دیدگاه مارکس، طبقه کارگر هنگام و زمانی که می تواند تاثیر گذار باشد که به خودآگاهی برسد. یعنی از طبقه در خود به طبقه با خود تغییر یابد. یعنی خودش تغییر کند. یعنی از بی باوری خود به باور برسد. باور به توانمندیهای خود و همچنین باور به اقتدار و قدرت تغییر. تا هنگام و زمانی که که آن تغییر در خود کارگر اتفاق نیفتاده امکان هیچ مطالبه و همچنین حرکتی وجود ندارد. به نظر نگارنده، هنگام و زمانی که حرف از مطالبه گری می باشد؛ هیچ فرقی بین نیروهای فرهنگی و اجتماعی نیست. مددکاران فرهنگی و اجتماعی در صورتی که هنوز در خود باشند، در صورتی که هنوز به خودآگاهی نرسیده باشند امکان جنبشی تاثیرگذار را نخواهند داشت. مددکاران فرهنگی و اجتماعی ابتدا بایستی و حتما به خودآگاهی فردی و همچنین سپس به خودآگاهی صنفی برسند تا بتوانند حقوق خود را بشناسند و همچنین مطالبه کنند. رسیدن به خودآگاهی کار مشکلی نیست. در صورتی که بودن را به زعم آن هم فیلسوف آلمانی به سه مرحله بودن زیست شناختی، بودن ارتباطی و همچنین بودن خودآگاهانه تقسیم کنیم؛ راه رسیدن به هستی خودآگاهانه، بازبینی؛ بازخوانی و همچنین بازآفرینی ارزشهای فردی، صنفی و همچنین فرهنگی و اجتماعی می باشد. خودآگاهی با مطالبه گری ارتباط مستقیم دارد.
ج: مطالبه گری یک وجه دیگر نیز دارد. کسی، جریانی، قدرتی و همچنین یا نظامی که قرار می باشد از او مطالبه می شود. او چقدر حق مطالبه را می پذیرد؟ در کشور ما او کیست؟!
جان بالبی در نظریه دلبستگی مطلبی دارد به آن مضمون که هنگام و زمانی که کودکی چیزی مطالبه می کند و همچنین والدین به مطالبه او اهمیت نمی دهند؛ کودک سه مرحله را پشت سر می گذارد:
مرحله اول: اعتراض
آن مرحله در کودکان به شکل گریه یا پرخاش یا انزوا و همچنین … اتفاق می افتد. کودکی که به مطالبه اش نرسیده زیرا و به درستی که اقتدار و قدرت مبارزه ندارد انفعالی عمل کرده و همچنین به خود می پردازد.
مرحله دوم: نا امیدی
در آن مرحله کودک از مطالبات خود ناامید شده و همچنین به خود برمی گردد. آن هم چه را که می خواسته به دست نیاورده و همچنین از به دست آوردنش نامید شده در پس نتیجه آن می شود که راههای دیگر را جهت خود انتخاب می کند. به بازی یا خواب و همچنین یا …می پردازد و همچنین والدین متاسفانه فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن می کنند کودک مطالبه خود را فراموش کرده می باشد.
مرحله سوم: گسست
در اثر تکرار نا امیدی ها کودک دچار گسست عاطفی می می شود و همچنین آن گسست تا سالها ادامه می یابد. کودکی که پهناور و بزرگ شده وارد روابط عاطفی نمی می شود زیرا و به درستی که هر ناامیدی که تجربه کرده یک زخم بر روانش گذاشته و همچنین درد آن زخمها دائما با اوست. او دیگر چیزی از کسی مطالبه نمی کند.
مددکاران فرهنگی و اجتماعی به عنوان مطالبه گر ترین شهروندان و مردم شهر از آغاز دنبال مطالباتی بوده اند ولی باید توجه داشت متاسفانه با اوضاع خاص سیاسی اقتصادی و همچنین فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه، به نظر می رسد دچار نوعی گسست شده اند. آنها از بس معظلات و مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی را فریاد کرده و همچنین پاسخ شایسته ای گرفتن نکرده اند به نظر می رسد خسته شده اند. رشد هردم افزون آسیب های فرهنگی و اجتماعی در جامعه باعث شده که مددکاران فرهنگی و اجتماعی مطالبه کنند و همچنین مطالبه کنند و همچنین مطالبه کنند ولی باید توجه داشت جانب دیگر مطالبه به نظر می رسد که نتوانسته پاسخی مناسب به آن مطالبات بدهد و همچنین در پس نتیجه آن می شود که مددکاران فرهنگی و اجتماعی ممکن می باشد دچار گسست شده باشند که در آن صورت یک بازبینی تاریخی از ماهیت مددکاری فرهنگی و اجتماعی می تواند گره گشا باشد. جایی که به ما یادآوری می کند ما دائما از انسانها مسئولیت فرهنگی و اجتماعی را انتظار داشته ایم و همچنین خود را پرچمدار مسئولیت فرهنگی و اجتماعی دانسته ایم.
مطالبه گری مسئولیت فرهنگی و اجتماعی مددکاران فرهنگی و اجتماعی می باشد.
رضا ببری | مددکار فرهنگی و اجتماعی
منبع: وبسایت تخصصی مددکاران فرهنگی و اجتماعی